بنابر تعالیم کنفوسیوس اصل راهنمای زندگی عبارت است از مقابله به مثل مناسب. بنابراین، اگر کسی به دیگری لطمه ای وارد ساخت باید وی را دقیقاً به همان میزان و صورت تنبیه کرد. «زخم را با عدالت و نیکی را با نیکی جبران کن». اما بنابر تعلیم لائوتسه هرگونه زخم و صدمه از ناحیه مردم را باید با نیکی بالاتری جبران کرد. «صدمه را با نیکی جبران کن». «نسبت به کسانی که با من نیکی میکنند خوب هستم و نسبت به آن هایی هم که در حق من بدی روا میدارند باز خوب هستم. بدین ترتیب همه خوب خواهند شد. نسبت به کسانی که با من صمیمی هستند من نیز صمیمی ام و نسبت به آن هایی هم که با من صمیمی نیستند باز صمیمی هستم. به این ترتیب همه صمیمی خواهند شد. این اظهارنظر آشکار رفتار شخصی انسان بر مبنای اصل جهانی احسان بدون توقع تلافی و پاداش، در میان بنیانگذاران ادیان غیرمسیحی عالم تنها به وسیله بودا دیده شده است. به هر حال، تحت شرایطی که در مقایسه با اوضاعی که لائوتسه را رنجمیداد سخت تر بود، عیسی مسیح عفو ایثارگرانهی بدکاران را به مردم آموخت و شخصا نیز در عمل آن را نشان داد. همچنین عیسی مسیح اصل رفتار با دیگران را به صورتی بهتر از اعتقاد به یک خدای شخصی که با بندگان خود به همین صورت رفتار میکند، مرتبط ساخت.
مطابق موازین مسیحیت، اصلی که لائوتسه در زمینهی مقابله با شرارت و بدیها بیان داشته از تعلیم کنفوسیوس متعالی تر است. با این وجود باید گفت عمل گرایی وی تعمدا از رفتارگرایی کنفوسیوس پایین تر بوده است. این دو بنیانگذار هم عصر در ادیان چین روی هم رفته در شرایط اجتماعی مشابهی میزیستند. لائوتسه نیز از «فقر مردم»، «آشفتگی بسیار عظیم»، «زندگی های حیله گرانه»، «دزدیها و غارت ها» و نیز لاف دلیری زدن های مخرب، نداشتن عقل معاش و صرفه جویی و فقط به دنبال منافع خود بودن مردم آن عصر اظهار تأسفمیکرد. اما لائوتسه، به جای مقابلهی جدی با این شرارتها و مفاسد اخلاقی، و کوشش در جهت اعمال اصول اخلاقی خویش، کاری که کنفوسیوس کرد، تنها به ایراد پاره ای سخنان حکیمانه قناعت ورزید و در پی آن نیز از پست دولتی خود استعفا داد تا بدون هیچ مسئولیتی در آرامش کامل به سر برد، کاری که تا به امروز نیز بسیاری از دولتمردان چین انجام میدهند. «در گمنامی به سر بردن طریقه آسمانی است». بنابراین، لائوتسه هم به سادگی خود را از مسائل و مشکلات چین کنار کشید و به جانب غرب چین رفت.
;