معرفی دین تاویی

دین تائویی هیچ گونه فعالیت تبلیغی خارجی نداشته و تعداد مصلحین آن نیز انگشت شمار بودند. مناسبت های برجسته در طی حیات طولانی این دین نیز همان تاریخ هایی است که امپراتوران چین آن را مورد لطف یا خشم خویش قرار داده اند.

 سال 212 پیش از میلاد امپراتور "شی هوانگ تی" کتاب های دین کنفوسیوسی را سوزاند و دین تائویی را تأسیس کرد. وی همچنین تعدادی از ناوهای خود را به «جزایر جادویی» گسیل داشت تا گیاه جاودانگی را کشف کنند.

 سال اول میلادی رهبر برجسته دین تائویی در چین تلاش کرد تا قرصی برای جاودانگی بسازد.

 سال 156 میلادی برای نخستین بار امپراتور چین، هوان، به نام لائوتسه قربانی کرد.

سال های 581- 574 میلادی امپراتور "وو" برای ادیان چین ترتیب زمانی قایل شد، به این ترتیب که اول دین کنفوسیوسی، دوم دین تائویی و سوم دین بودایی را قرار داد. اما خیلی زود از ادیان تائویی و بودایی بیزار شد و دستور نسخ آن‌ها را داد. امپراتور بعدی،" تسینگ"، مجددا این هر دو دین را برقرار ساخت.

 سال های 684- 650 میلادی لائوتسه قانونا به عنوان یک امپراتور تعیین شد و نوشته های او جزو مطالبی که برای قبول وی در امتحانات ورودی کادر دولتی لازم بود درآمد.

 سال های 742-713 میلادی امپراتور چین کای یوئن نسخه هایی از کتاب تائو- د- جینگ را در سراسر امپراتوری پخش کرد. وی مقداری از داروی «سنگ طلایی» دین تائویی را نیز مصرف کرد که به طور سحرآسایی بر نیرویش افزوده شد.

 سال های 827- 825 میلادی امپراتور پائولی تمام پزشکان تائویی را به دلیل روابط نامشروع و ادعاهای بیجا به دو ایالت از جنوبی ترین ایالات چین تبعید کرد.

 سال های 847- 841 میلادی امپراتور ووتسانگ دستور داد تمام مدارس دینی ادیان تائویی و ودایی را ببندند. بعدها وی این دین را مجددا مورد رحمت قرار داد، اما دین بودا را به عنوان یک «دین خارجی» غیر معتبر ساخت. وی نیز از داروی تائویی برای روحانیت بخشیدن به استخوان های خود مصرف کرد تا بتواند مثل پریان در هوا بپرد.

سال های 1721- 1661 میلادی امپراتور کانگ هسی دستور داد نه تنها پزشکان تائویی بلکه بیمارها را هم تنبیه کنند. وی مراسم و گردهمایی های دین تائویی را ممنوع ساخت و کوشش کرد تا فعالیت های فرقه های مختلف این دین را ممنوع کند.

 سال 1900 میلادی قیام با کسر در یکی از فرقه های بسیار پرحرارت دین تائویی که پیروان آن معتقد بودند بدن هایشان در مقابل گلوله خارجی‌ها مصون است، آغاز شد. آن‌ها به کلمات دقیق رهبرشان اعتماد می‌کردند که گفته بود: «هنگامی که میان سربازان دشمنمی‌روید از تسلیحات و ادوات آن‌ها هراسی به خود راه ندهید.

;