معرفی دین تاویی

اندیشه‌ی تائو همچون دیگر اندیشه‌ها و عقاید و مذاهب و ادیان تاریخ داراى تحولاتى بوده است. تائوییزم در دوران حیات و رشد خود سه مرحله را پشت سر گذاشته است:

1- اندیشه‌ی فلسفی تائو

اندیشه‌ی فلسفی تائو محصول فکری افرادی است که با اعتراض به تمدن بشری و مناسبات اجتماعی، از آن فاصله گرفته و انتقاد ات تندی را متوجه آن نمودند. در دوران لائوتسه با بهره گیری از این اندیشه‌ی اولیه سعی بر معرفی تائو وجود دارد و خود لائوتسه تعریف آن را امری غیر ممکن می‌داند. اساس فلسفه‌ی تائو آن است که هرگاه شیء در مسیر طبیعی خود قرار بگیرد در نهایت تناسب و کمال حرکت خواهدکرد. تائو راه ازلی عالم هستی است و به مانعی هم برخورد نکرده و به آسانی و نرمی حرکت می‌کند. تمام جهان و کائنات از سر همین روش و حرکت به تناسب و اعتدال رسیده اند. انسان نیز می‌تواند زندگانی خود را با تائو به توازن برساند و به عالی ترین مراتب سعادت هستی برسد. در دیدگاه فلسفی تائوییزم، انسان صاحب اختیار است و می‌تواند راهی به غیر از تائو را در پیش بگیرد اما حاصل آن جز رنج نخواهد بود. حرکت در مسیر خلاف طبیعت انسان را فرسوده و پیر خواهد کرد. در حالی که آدمی تصور می‌کند از طبیعت برتر است و آن را تسلیم خود می‌نماید. این خیالی باطل است زیرا طبیعت در مسیر خود مخالفان جریان خود را هلاک می‌نماید. طبیعت مهربان و نیکوکار نیست و هرکس با تائو مخالفت کند نابود می‌شود. از نظر تائوییزم کسی که خودخواه است هرگز درخششی نخواهد داشت. آن کس که خود پسند است راه کمال را طی نمی کند. تائو یک حرکت آرام است و اصلا خروشی ندارد. آنچنان آرام که نه دیده و نه، شنیده می‌شود. تنها در حالت کشف و شهود است که شناخته می‌شود.

2- جنبه‌ی جادویی تائوییزم

جنبه جادویی تائوییزم ریشه در باورهای باستانی چینیان دارد. آنان برای در امان ماندن از زوال و نابودی و فساد جسم و در طلب حیات جاودانه بوده اند و تائو هم به این میل پاسخ مثبتی داده و به آن گرایش دارد. از این رو افکار نظری و تجربی تائوییزم روش اسرار آمیزی را در پیش گرفته و وارد مرحله سحر و جادوگری شد.

در قرن دوم قبل از میلاد" ووتی"[1] با تشویق پیشگویی به نام" لی شائو" برای کسب عمر جاودان به امور کیمیا گری نزدیک شد. از قرن اول میلادی، جادو و جادوگری به شدت در تائوییزم رواج پیدا کرد، برای مثال شخصی به نام "چانگ تائو لینگ " یک انجمن سری در مغرب چین تشکیل داد. هرکس که وارد این انجمن می‌شد می‌بایست پنج پیمانه برنج برای مرشد به عنوان حاجت تقدیم کند و از این رو به این طریقت نام پنج پیمانه برنج دادند. گسترش این رویه موجب نفوذ و شهرت معنوی آنان در میان عامه‌ی مردم گردید و به مقام بالایی دست یافتند و وجه مقدسی گرفتند تا آنجا که به مقام روحانی ارتقاء پیدا کردند و از این تاریخ به بعد تائو صورت آیین را به خود گرفت.

در تمام عمر دنیوى، تلاش براى زندگى ابدى و کسب حیات جاویدان با پرهیز از عوامل فسادانگیز در جسم و روان صورت مى گرفت. این تلاش همیشگی با استمداد از سحر و جادو تقویت مى شد. "چوانگ تزو" در فلسفه‌ی خود مى گوید: هر کس به عمق تائو دست یابد، به زندگى ابدى نایل مى گردد. همان گونه که فوهتى[2] به تائو دست یافت و به بقای عمر جاودان رسید؛ روی ابرها سوار شد و به آسمان صعود کرد. این نشانه اى است از افکار نظرى و تجربى راه یافته در اندیشه و آیین تائو که با سحر و جادو و امور اسرارآمیزهمراه شد. سوماچین[3] در تاریخ خود مى گوید: فال گیرى به نام" لى. شو. چن." خاقان را تشویق کرد تا به کمک ارواح علوى اقدام به فن کیمیاگرى کند. او جامى ساخت که با آشامیدن آب در آن جام، براى همیشه از مرگ رهایی یافته به حیات ابدى مى رسید. این اقدام باعث شد که در همان قرن اول پیدایش تائوییسم، سحر و جادوگرى در این مذهب راه یافت. با رواج دانش کیمیاگرى در چین، فردى از شرق چین به نام "چانگ نائو بنگ" به پایتخت مسافرت کرد و انجمن سرى تشکیل داد. او به کیمیاگری پرداخت و عضوگیرى مى کرد. هر عضو انجمن باید پنج پیمانه برنج به مرشد خود مى داد. این گروه به فرقه‌ی پنج پیمانه مشهور شدند. پس از او فرزندان و اخلاف این شخص، کار او را دنبال کردند و پیروان فراوانى یافتند. به تدریج این گروه، صاحب قدرت و نفوذ سیاسى شدند. "چانگ تائولینگ" را معلم آسمان لقب دادند. چینیان معتقدند که این مرد پس از 122 سال عمر از فراز کوهى بر ببرى سوار شد و زنده به آسمان بالا رفت. این صعود را بر اثر فن کیمیاگرى به دست آورد و حیات ابدى یافت. جادوگرى نیز او را در این راه کمک فراوانى کرد. مدتى بعد فرقه اى دیگر از روحانیون جادوگر آیین لائوتسه به ظهور رسیدند. این فرقه‌ی عمومی" فنا" نام داشت. مؤسس آن "چانک چو" بود و پیروان زیادى پیدا کرد. این فرقه از قرن دوم میلادى تاکنون در چین حضور دارد. پیروان این فرقه فراوان هستند.

3- تائوییزم در شکل دین و آیین خاص

تائوییزم در شکل دین و آیین خاص از سال 165 میلادی با اقدام هوان خاقان چین از دودمان هان به صورت تقدیم هدایایی به لائو و بنای معبدی به نام او و برای او آغاز شد. او ابتدا معبد لاتوتزو را بنا کرد و خودش نیزهدایاى فراوانى به آن معبد تقدیم کرد. این عمل رسمیت آیین تائو را به دنبال داشت. در قرن هفت میلادی "لی شی مین" بنیانگذار سلسله‌ی تانگ به تائو ایمان آورد و تائو رنگ و بوی دین رسمی چین را به خود گرفت. جویندگان علوم غریبه و فنون جادوگرى به این مذهب روى آوردند. حضور اندیشه های بودایی و همچنین افکار کنفسیوس نیز در این دوره محسوس است و تائوییزم نیز از سوی دو گروه روشنفکران و طالبان علوم غیبی و مرموز مورد قبول و حمایت قرار داشت. اما در دید توده مردم که از سواد و علم بهره کافی نداشتند چندان با استقبال مواجه نشد و رفتار بوداییان در معاشرت با اینان و کمک به آن‌ها بیشتر مورد توجه عوام قرار گرفت و منجر به توسعه‌ی آیین بودایی در میان عموم مردم شد. معتقدان به تائو که از توسعه روز افزون بودیسم حیرت زده بودند به منظور تعمیق باورهای تائو در جستجوی فردی بودند تا مانند بودا آن را سمبل معنویت قرار دهند و "لائوتسه" را به عنوان خاقان عالم اسرار معرفی کردند و برای وی مجسمه هایی ساختند و عنوان الوهیت را بر او قرار دادند. آنان لائوتسه را بالا بردند تا این که در مقام خدایی قرارش دادند. به او لقب خاقان عالم اسرار دادند و معابد فراوانى به نام او ساختند. و به تقلید از بوداییان، راهبان و مرتاضان زیادى در معابد لائوتزو گرد آوردند. سرانجام تائوییزم را به عنوان دین ملى و رسمى کشور خود قبول کردند. به این ترتیب جریان تائوییزم به عنوان یک دین ملی و میهنی در مقابل بودیسم که یک دین بیگانه و راه یافته به چین بود قرار گرفت.

;