معرفی دین کنفوسیوس

زندگی کنفسیوس با جنگ های خشن فئودالی مصادف شده بود. او در چنین شرایطی به جامعه ای آرام و با ثبات می‌اندیشید که مردم بتوانند در رفاه و آسایش زندگی کنند. جمع‌بندی او چنین بود که در برهه‌ی جنگ، مردم جایگاه خود را نمی شناسند و حاکمان، فضائل حکومتی را از دست می‌دهند. کنفسیوس دوران امپراتوران YAO وSHUN را دوره‌ی طلایی خوشبختی انسان‌ها معرفی کرد و در قالب معرفی خصوصیات آن دوره، ویژگی های جامعه‌ی آرمانی خود را برشمرد. محور آموزه های او روابط اجتماعی، رفتار مناسب و نظم اجتماعی بود. او پنج رابطه‌ی اصلی را این گونه بر شمرد و جوانب آن را توضیح داد: رابطه‌ی حاکم و مردم، شوهر و همسر، والدین و فرزند، برادر بزرگ و برادر کوچک، دوستان. دیدگاه او در خصوص چهار رابطه‌ی اول، رابطه‌ی مافوق و زیردست بود. اطاعت و وفاداری کامل زیردست و مهر و محبت مافوق، اساس آموزش های او را تشکیل می‌داد. یک خانواده‌ی آرمانی کنفسیوسی، چهار نسل را در خود دارد و قدرت در اختیار مرد کهنسال است.

اطاعت از پدر و مادر، از اصلی ترین آموزش های کنفسیوس است. منسیوس که 200 سال بعد از کنفسیوس می‌زیست، دومین حکیم چینی لقب گرفته است. او بر اساس تفسیرهای خود، اندیشه های کنفسیوس را احیا کرد و باعث شد به عنوان مکتب رسمی سلسله ی" هان" پذیرفته شود. آموزه های مبتنی بر آرای کنفسیوس او، سه محور داشت: "نهاد خوب انسان"، "تقسیم کار مناسب در جامعه" و "وظایف حاکم در قبال مردم". منسیوس در محور سوم وظایف آسمانی حاکم توضیح می‌دهد که اگر حاکم نتواند آن وظایف را انجام دهد، حمایت آسمان را از دست می‌دهد. این نگرش مبنای شورش هایی بوده است که در چین علیه حکام رخ داده است. افراد دیگری بوده اند که تفاسیر متفاوتی از اندیشه های کنفسیوس ارایه کردند، مثلا XUNZI به "نهاد خوب انسان ها" باور نداشت و برداشت او از تأکید کنفسیوس بر "رعایت آیین ها"، کنترل طبیعت سرکش و بد انسان‌ها بود. اما نگرش و برداشت منسیوس در جامعه‌ی چین، رواج بیشتری پیدا کرد.

;