معرفی دین کنفوسیوس

تمام موجودات در عالم هستی به وسیله‌ی دو امر به وجود آمده اند: یکی قوه حیاتی یا مادی (چی)، و دیگری قانون عقلانی و منطقی عالم (لی). این قانون محیط که در سراسر فضای کیهان کارآمد است و می‌توان آن را "تایی چی" یا "غایت کبیر" نامید؛موتورحیات را حرکت داده، عالم ماده را به جنبش درمی آورد و مبدأ تغییرات و تحولات در هر دو صورت وجود می‌شود، یعنی دو حالت مثبت و منفی(یانگ و یین)، و نیز توسط پنج عنصر، که عبارتند از آتش، آب، چوب، فلز و خاک، جهان را از نیست به هست می‌آورد؛ بنابراین هر موجودی در طبیعت خود صورتی دیگر از آن قانون عقلانی (لی) است و "لی" مقصد نهایی کل است.

او همچنین می‌گوید: در کیهان یک گونه بزرگ نهایی نهفته است که در هر یک از هزاران هزار اشیای فراوان بی پایان جزوی از آن مستور است، چنانکه در پیکر انسانی یک روح و روان مخفی و مستور است که با روح جهانی از یک مبدأ تراوش کرده و آن را فکر، یاد

و عقل نیز می‌نامند و آن قوه‌ی مخفی پیوسته به طرف نیکی و خوبی رهسپار است. از این رو آدمی با وجود بعضی عادات ناپسند و اعمال زشت که گاه گاه ازاو سر می‌زند به فطرت اصلی خودکه خوب و نیکوست بازمی گردد.

عقل از قوه‌ی حیاتی جدا نیست و قوه‌ی جسمانی هم ازعقل منفصل نیست و عقل همان نیروی نهایی است، ولی حرکت و سکون ناشی از قوه‌ی حیاتی است و این‌ها هر دو به همدیگر متصلند و استقلال و جدایی ندارند و این در مثل شبیه است به کسی که بر اسبی سوار است اسب حرکت می‌کند ولی سوار او را می‌راند.

هر چند علی الظاهر به نظر می‌رسد که این فلسفه مبتنی بر حرکت روحانی غیر مادی است ولی در حقیقت از جسم و جسمانیات جدا نیست زیرا این جنبش عاقبت به وجود ماده منتهی می‌گردد. به عبارت دیگر قوه‌ی عظیم نهانی یا عقل در عالم ماوراالطبیعه وجود دارد مانند مردی که بر اسب سوار است و آن نیز بر ماده جسمانی یا "چی" مسلط است و هر وقت آن را به سرعت می‌تازاند حالت مثبت، یعنی "یانگ" از آن ناشی می‌شود و هرگاه به کندی آن را می‌راند حالت منفی، یعنی "یین" پدیدار می‌گردد و این هر دو در یکدیگر، تا همیشه تفاعل و تداخل دارند و حالات و تحولات گوناگون به ظهور می‌آورند و بالاخره در صورت پنج عنصر ابتدایی جسم و ماده به وجود می‌آید، یعنی از ترکیب آن‌ها عالم ماده با هزاران هزار گونه صور و مظاهر خلقت پدیدار می‌شود.

;