در نظر کنفوسیوس انسانی منظور است که از آن پیوسته سخن میگوید و او را نمونهی تمام و مثل اعلای آدمیت میداند و "انسان کامل" نام میدهد که او را به چینی "چون – تزو" گویند. این چنین نفسی که به زینت کمال آراسته است. در اندیشهی آن حکیم پسری است که محبت والدین را همواره در دل دارد، پدری است که به فرزندان خود به عدالت و مهربانی رفتار میکند، مأموری است که نسبت به فرماندهی خود وفادار و امین است، شوهری است که نسبت به همسر خود باوفا و صمیمی است، دوستی است که با دوست خود مخلص و مودب است.
این تصویرکاملی است از توصیفی که آن مرد دانشمند از چنین انسانی میکند و سبب شده که کنفوسیوس را در شمار بزرگ ترین فلاسفهی اخلاقی جهان قرار دهند. او گفت: "انسان کامل"همواره به این پنج خصلت پسندیده در هر جا و هرگاه، همه جا و همه وقت آراسته است.این خصایل ستوده رابه منصهی شهود میآورد و آنها عبارتند از: عزت نفس، علو همت، خلوص نیت، شوق در عمل، و نیکی در سلوک.
توافق و سازگاری که در نظر وی غایت مطلوب است از صفای باطن و تزکیهی ضمیر حاصل میشود، و انسان کامل با دلی پاک از روی حقیقت و با کمال خلوص رفتار میکند. ادب کاذب، که محدود به انجام تشریفات ظاهری است، درنزد او ارزشی ندارد. او میگفت: "من آنچه را که در ظاهر به حقیقت شبیه ساخته اند؛ ولی عین حقیقیت نیست دشمن میدارم. اگر انسان به حقیقت، انسان است، انجام عبادات برای او چه سودی خواهد داشت؟! در نظر او، به واسطهی تطیبق و توافقی که انسان مابین خودو مشکلاتش دارد، رفع آن گرفتاریها برای او مانند عمل تنفس بسیار سهل و ساده است و وظیفهی خود را با سهولت انجام میدهد".
;