معرفی دین بودایی

آنگونه که در منابع موجود بودایی آمده، بودا در پاسخ به این پرسش که این جهان را چه کسی آفریده است و آفریدگار جهان چه صفات و ویژگی هایی دارد، دو راه در پیش گرفته است:

راه اول: سکوت

از دیدگاه بودا پارسایی و رضا در شناختن جهان و خدا نیست، بلکه تنها در زیستن نیک خواهانه و دور از خود پرستی است... ». به همین دلیل عده ای معتقدند «مفهوم ذهنی او (بودا) از دین مفهومی کاملا اخلاقی بوده و او در همه‌ی ابعاد به رفتار و سلوک توجه داشت نه به مراسم و آیینی با پرستش مابعد الطبیعه یا خداشناسی... ». با توجه به این سیره نه می‌توانیم وی را منکر خدا و خالق هستی بدانیم و نهمی‌توانیم وی را خداشناس و اثبات کننده‌ی خالق هستی بشماریم، یعنی او را نه می‌توان خدا پرست نامید و نه می‌توان ملحد و منکر خدا.

راه دوم: انکار

برخی دیگر از شواهد تاریخی نشان می‌دهد که بودا فقط به سکوت در مورد خالق هستی و صفات او اکتفا نکرده، بلکه به انکار وجود خالق و خدا پرداخته است و معتقد بوده این عالم قدیم و ازلی است و اصلا نیازی به خالق نامحدود و واجب الوجود ندارد تا ما در جستجوی او باشیم. او وقتی که به مقام بودایی رسید در اولین اقدام برای تبلیغ آیین خود در پاسخ راهبانی که از او پرسیده بودند تو می‌گویی «برهما» هنگام آفریدن جهان مردم را به طبقات گوناگون تقسیم نکرده است، پاسخ داد: «اصلا من باور ندارم برهما چیزی را آفریده باشد تا چه رسد به آن که بگوییم ومعتقد باشیم که جهان آفریده‌ی او است. آن‌ها پرسیدند: پس جهان ساخته‌ی کیست؟ بودا پاسخ داد: به نظر من جهان ابدی است و آغاز و انجامی ندارد».

در جمع بندی دو روش فوق می‌توان چنین نتیجه گرفت که بودا به عنوان مؤسس آیین بودیسم هرگز نخواسته در مورد آفریننده‌ی جهان و خالق هستی سخن بگوید. او نه به این که عالم چگونه به وجود آمده توجه دارد و نه آفرینش و آفریننده را مورد کنکاش قرار می‌دهد. او تنها چهار حقیقت از دیدگاه خود را که رکن اصلی آن‌ها درد و رنج بودن زندگی دنیاست؛ محور اصلی آیین خود قرار می‌دهد و با معرفی هشت راهمی‌خواهد انسان را از این درد و رنج رهایی دهد و غیر از این سخنی درباره‌ی آفریننده‌ی جهان معرفی نمی کند. بنابراین بایدگفت: در آیین بودا موجودی به عنوان خدا که آفریینده و خالق جهان است معرفی نشده و در اصول تعلیمی وی پرستش هیچ موجودی تعلیم داده نشده، هر چند واقعیت غیر از این است و در عمل برخی از فرقه های بودایی انسان هایی را که به عقیده‌ی آن‌ها روح بودا در آن‌ها نسخ پیدا کرده و بوداهای زمان خود هستند می‌پرستند و برخی دیگر در معابد خود خاکستر تن بودا، درخت بودی (درخت بیداری) که به یاد درختی که بودا در زیر آن به مقام نوریافتگی و بیداری نائل شد و تندیس و مجسمه‌ی بودا را تقدیس کرده و در حقیقت می‌پرستند.

;