[1]. منظور سورة مبارکة علق میباشد.
[2]. این نیز از نکاتی است که در یک نگرش نقادّانه به متن کتاب قابل بحث و تصحیح میباشد، چرا که آن حضرت هرگز توسط م عاویه متقاعد نشد و بلکه بهدلیل تحت تأثیر نیرنگ قرار گرفتن بعضی از اصحاب سادهدل خود مجبور به قبول حکمیّت شد.
[3]. Straits of Gibraltar
[4] . hadi bismillah
[5]. تعبیر «فاذا سوّیته و نفخت فیه من روحی» (پس آنگاه که او را درستش کردم ـ آراستمش ـ و از روح خود در آن دمیدم) که در چند جای قرآن آورده شده است.
[6]. با کمال تلخی و تأسف باید اذعان نمود نکتة به این روشنی را که خانم شیمل، یک غیرمسلمان امّا بیطرف، دیدهاند یکی از برادران عزیزمان با آن همه سوابق مطالعات دینی ندیدهاند و اخیراً گفتهاند که دین در شئون امور دنیوی حرفی برای گفتن ندارد و فقط به درد آخرت میخورد!
[7]. اشهد ان لااله الاالله، اشهد انّ محمداً رسولالله.
[8]. در بین شیعیان، هفدهم ربیعالاوّل.
[9]. این اشتباه کوچکی است که مؤلف محترم کردهاند و منظورشان هجدهم ذیالحجّه است.
[10]. البته خوانندگان عزیز مسبوقاند که سالهاست مرحوم شیخ شلتوت مفتی جامعهالازهرا مکتب فقهی جعفری (تشیّع) را نیز در کنار چهار مذهب اهل تسنّن به رسمیت شناخته و عمل به آن را مجزی دانسته است؛ لذا از این نظر هم که شده مؤلف محترم باید می فرمود پنج مذهب یا مکتب فقهی.
[11]. Clergy؛ روحانی، عالم دینی.
[12]. حتماً مؤلف محترم میدانند که احادیث و اخبار مربوط به ماجرای غدیر خم و معرفی و انتصاب حضرت علی(ع) بهعنوان وصّی رسول خدا(ص) و مولای بعدی مؤمنین مطلبی نیست که صرفاً در منابع شیعه آمده باشد و علما و بزرگان از اهل تسنن آن را نقل نکرده باشند. علمای بزرگواری چون علامه امینی در الغدیر، و دیگران، این نکته را به تفصیل بیان کرده منابع مربوطه را دقیقاً نشان دادهاند.
[13]. بهنظر اینجانب، مؤلف محترم، در زمینة فهم این کلام پیامبر بزرگوار کمی دچار سوءبرداشت میباشند و فقر بهمعنای نداری و ناچیزی را با فقر و نیاز ذاتی انسان به درگاه خداوند غنّی حمید یکی گرفتهاند. صحیحتر مینماید که کلام پیامبر(ص) را، بر طبقه آیة شریفة «یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید» (سورة فاطر، آیة 15)، بهعنوان نیاز فطری انسانها به وجود مطلق و جاودانه خداوند بگیریم و نه صرفاً نداری و بیچیزی که مطابق هر عقل سلیمی چندان هم مایه افتخار نیست! این نکته را با تفصیل بیشتر در ذیل همین مطلب در کتاب دیگر مؤلف، ابعاد عرفانی اسلام شرح دادهایم که بحمدالله توسط همین دفتر انتشار یافته و در دسترس است.
[14]. بدون اینکه اینجانب خواسته باشم سخن مؤلف محترم را ردّ کنم صرفاً عرض میکنم که بار اول است که میشنوم یکی از سلسلههای تصوف، به کسی غیر از علی(ع) و اولاد علی(ع) نسبت داده شده است. تا جایی که اینجانب قبلاً دیده بودم همة سلسلهها ـ اعم از شیعی و سنّی ـ بهنحوی به اهلبیت متصل میشدند.
[15] . voluntarist mysticism
;