معرفی دین زرتشتی

در جمع بندي اوصاف اهورامزدا بنا بر آنچه در گاتاها آمده چنين مي توان گفت، اهورا مزدا "سپنته مينيو" يعني مقدس ترين روان و خالق همه چيز است. وي همچنين "وهومنه" يعني منش و انديشه نيك و اشه و هبشته يعني بهترين حقيقت دادگري است. وي "خشتبره ويريه" يعني شهرياري و پادشاهي كه بايد انتخاب و برگزيده شود. "سپنته آرميتي" است يعني پارسايي مقدس. هورزتات جامعيت و رسايي و امرتات جاودانگي و بي مرگي است اشه يعني راستي و درستي و قانون ايزدي و پاكي است و 108 بار در گاتاها تكرار شده است كلمه «اشو» نيز از همين ريشه است و هومنه مركب از «وهو» و «منه» به معني خوب منش است. كلمه خوب فارسي و «وهو» اوستايي يكي است. منش با «منه» اوستايي نيز از يك ريشه است و هو منه را به نيك نهاد و يا پاك سرشت مي توان ترجمه كرد. و هومنه و يا «وهيشتومنه» هر دو داراي يك معني است و تقريباً 130 بار در گاتاها تكرار شده است. خشتره يعني كشور و توانايي و خسروي، كلمه شهر و شهرياري هر دو از خشتر اوستايي است. آرمئتي به معناي بردباري و فروتني و مهر و اخلاص است. هوورتات يعني رسايي و سلامت و عافيت. «أ» در امرتات از ادات نفي است و مرتات به معناي مرگ است و در مجموع به معناي بي مرگي و جاوداني است. اين كلمات را به ترتيب ارديبهشت، بهمن، شهريور، سپندارمز، خرداد و مرداد مي گوييم. نزد زرتشتيان اين شش كلمه علاوه بر اسم ماهها، اسم شش روز از سي روز ماه دهم هست. اين كلمات گاهي از مجردات است و صفات اهورامزدا است و گاهي يك فرشته مخصوص است. مثل ملائكه در تورات، به همین دلیل تفكيك اين دو از هم بسيار مشكل است و ترجمه گاتاها را مشكل ساخته است. مثلاً در يسنا 47 قطعه اول برخي از آن‌ها را بايد به عنوان مجردات ترجمه كرد و برخي ديگر را بايد نام فرشتگان دانست. مثلاً نسبت به خرد مقدس (سپنته مينيو) و قانون ايزدي(اشه) نيك انديشيدن و نيك گفتن و نيكي به جاي آوردن اهورا توسط خشتره و آرمينتي به ما رسايي (هوروتات) و جاوداني (امرتات) بخشد.»(گاتاها: 84)

ويل دورانت درباره صفات اهورامزدا با تكيه بر سخنان زرتشت در گاتاها مي گويد: مقصود از اين منش پاك عقل انساني نيست. بلكه منظور حكمت الهي است، كه تقريباً با لوگوس يا «كلمه الله» اختلافي ندارد و اهورامزدا آن را وسيله‌ی آفرينش كائنات قرار مي دهد، زرتشت براي اهورا مزدا هفت جلوه يا هفت صفت بر مي شمارد كه عبارت است از: نور، منش، پاك، راستي، قدرت، تقوا، خير و فناناپذيري ولي پيروان وي چون به شرك و پرستيدن رب هاي متعدد عادت داشتند، به اين صفات رنگ اشخاص دادند و آن‌ها را «امشاسپندان» يا قديسان جاوداني نام نهادند و چنان معتقد شدند كه اين امشاسپندان زير نظر اهورا مزدا جهان را مي آفريند و بر آن تسلط دارند؛ به اين ترتيب بود كه يكتا پرستي عالي مؤسس اين دين در ميان مردم به صورت شرك درآمد؛ اين كاري است كه پيش از آن در دين مسيحي صورت گرفت. علاوه بر ارواح مقدس امشاسپندان، پارسيان به فرشتگان نيز معتقد بودند و چنان مي پنداشتند كه زن و مرد و خرد و كلان، فرشته نگاهبان خاصي براي خود دارد.

;