به نام حضرت دوست که هرچه هست از اوست
«مقاله شماره 268»
در رثـای دو دوسـت
در خلال یک هفته گذشته، من هم مثل بسیاری از آحاد جامعۀ روشنفکران و دانشگاهی ایران دو یار صمیمی و دو دوست بزرگوار را از دست دادم و به سهم خودم در فقدانشان به سوک (سوگ) نشستم، عزیزان حجج اسلام دکتر داود فیرحی و دکتر جواده اژهای عزیز را، هر دو هم ـ متأسفانه ـ به علت ابتلاء به کرونا که میزان تلفات و مرگ و میر آن در بعضی از کشورها کمتر از یک پنجم و بلکه یک دهم کشور ما است، هرچندکه در بعضی از جاهای دیگر هم بیشتر از ما است.
مقدمتاً عرض کنم که بنده نیز، وفق نظر مولا و مقتدایم امیرالمؤمنان در خطبه 178 نهجالبلاغۀ (ترجمه استاد جعفری، دفتر نشر فرهنگ اسلامی)، عمدۀ دلیل معنوی و الاهی زوال نعمت سلامت و ظهور و بروز کرونا و مصایب و بلایای بشری مشابه دیگر را وجود «ذنوب اجترحوها» (نهجالبلاغۀ، 5/178) میدانم، چه همانطور که حضرتش میفرمایند: «ان الله لیس بظلام للعبید» (قرآن کریم، سوره آل عمران، آیه 182، و چندین جای دیگر).
درهرصورت، فقدان این دو عالم دینی عزیز و از دست رفته که به تعبیر مولانا از «اشجار وفا» ی همه دوستان و علاقمندان و شاگردان و ارادتمندانشان بودند، ثلمهای برای اسلام و جامعه روشنفکری دینی ما بود که بفرمایش معصوم «لاَ يَسُدُّهَا شَيْءٌ »[1].
اما اجازه بفرمایید در مورد هریک از این عزیزان نیز بطور مجزا چند کلمهای عرض کنم، ولو اینکه چنانکه میدانید خوشبختانه، درهمین چند روز، در فضای علمی و مجازی کشور، خیلی از دوستان و دانشگاهیان عزیز و فرهیخته کشور، حسب علم و اطلاع و میزان علقه و علاقه خویش به این بزرگواران، مطالب نسبتاً مستوفائی را بیان کردهاند.
حجۀالأسلام والمسلمین آقای دکتر داود فیرحی یکی از برجستهترین علما و فقها و اساتید برجسته حوزه فقه سیاسی و حقوق اسلامی در دهههای اخیر در حوزه و دانشگاه بودند که نوعاً همه مطالب و مأثر ایشان بدون استثناء، ازجمله مقالات، کتب، سخنرانیها و مصاحبههایشان جملگی خوب و عالمانه و منصفانه، خواندنی و دقیق و مورد استفاده و راهگشای طیف وسیعی از اقشار علمی/ دینی/ فرهنگی/ حوزوی این مرزوبوم و بلکه جهان علم و فضلای جهان اسلام (علمای علاقمند از اهل تسنن) بود. ایشان از لحاظ وسعت دید شبیه استاد مطهری(ره)، و از لحاظ سعه صدر و مطالعه آراء و عقاید گوناگون شبیه علامه طباطبایی(قدس سره) و از لحاظ تواضع و فروتنی و حسن خلق هم بسیار شبیه به استاد فقیدم علامه محمدتقی جعفری تبریزی(ره) بود.
هرچند که جسارت کردم و به تقلید از امام راحل(قدس سره) که در مورد شهید مطهری(ره) فرموده بودند همه آثار آن فقید فیالجمله خوب است عرض کردم که، بهزعم بنده، همه آثار فقید فیرحی نیز فیالجمله خوب و خواندنی و آموختنی است، مایلم در اینجا تنها به یکی آثار نسبتاً متأخر ایشان که زینتبخش کتابخانه شخصی مرکز پژوهش ادیان جهان ما است اشاره کنم و آن کتاب شریف «آستانه تجدّد: در شرح تنبیه الأمۀ و تنزیه الملۀ» میرزای نائینی در حدود 600 صفحه است که انصافاً برای خود دائرۀالمعارف گونهای از فقه سیاسی شبعه و روابط دین و دولت در عصر مدرنیته و تجدد میباشد (نشر نی، چاپ اول، 1394).
خدمت دوستانی که فعلاً مجال و حوصلۀ (روزگار کرونائی!؟) مطالعه همه این کتاب بغایت آموزنده و تخصصی در حوزه فقه سیاسی شیعه را ندارند صمیمانه توصیه میکنم که حتیالمقدور فهرست مطالب یا فصول ده ـ پانزده صفحهای این اثر و اقلاً مقدمه آن را بخوانند تا بدانند که آن مرحوم چه زحمتی در تهیه و تنظیم و تدوین این کار عظیم کشیدهاند! رحمۀالله علیه رحمۀ واسعۀ. خدایش بیامرزد که به اعتراف دوست و دشمن (دشمنان آزادی و دموکراسی و حقوق و کرامت انسانی که شالوده و اساس فکر استاد فیرحی بود) حقیقتاً نفسی «راضیۀ مرضیۀ» بود که «عاش سعیدا و مات سعیدا».
اما دررابطه با حجۀالأسلام والمسلمین دکتر جواد اژهای فقید هم عرض کنم که بسیاری از آنچه درمورد مرحوم داود فیرحی(ره) عرض کردم درباره این بزرگوار هم صادق است. ایشان نیز، که سابقه آشنایی بنده با حضرتشان به حدود 40 سال قبل بر میگردد، فردی عالم، باسواد، دنیا دیده، خلیق، صبور، خدمتگزار، و به تعبیر مولوی «نیکو نشان» بودند که بسیاری از صفات برجسته و فضایل اخلاقی را در محضر پدر همسرِ بزرگوارشان شهید مظلوم آیتالله دکتر بهشتی آموخته بودند، تا حدی که میتوان گفت، در کنار پسران متِعلّم و متعلَّم آن شهید مرحوم، بحق نماینده علمی/ فکری/ اخلاقی/ فرهنگی و تا حدود زیادی سیاسی دکتر بهشتی مظلوم بهحساب میآمدند.
تا جایی که بنده میدانم، و مقداری که با ایشان حشر و نشر داشتم، اقامت نسبتاً کافی در خارج از کشور و تسلط مکفی به بیشاز یک زبان خارجی (آلمانی و انگلیسی) و تحصیلات بالای دانشگاهی(دکترا)، درست مثل خود شهید بهشتی، به ایشان جهانبینی و سعۀ صدر دینی/ علمیای بخشیده بود که تا حدود زیادی از همقرانان خویش ممتاز بود. شاید به همین دلیل هم بود که در دوران پر تلاطم عمر جمهوری اسلامی همواره نماینده رهبری در اتحادیه دانشجویان ایرانی خارج از کشور بود و همهساله پیام رهبر را برای اجلاسهای سالیانه اتحادیه مزبور میبرد و قرائت میکرد.
آخرین باری که در عمر نه چندان بلند ولی بسیار پر برکتشان زیارتشان کردم حدود یکسال پیش بود که برای انجام یک کار علمی ـ دانشگاهی به اتفاق رئیس دفترم سرکار خانم هلالی به دفتر دوست عزیزم آقای
دکتر غلامعلی افروز استاد ممتاز روانشناسی دانشگاه تهران به دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی رفتیم و پساز دیدار دکتر افروز سری هم به دفتر ایشان زدیم که مطابق معمول در حال تألیف دیکسیونر بزرگ و چند زبانۀ روانشناسیای بودند که ظاهراً سالها بود در دست تألیف داشتند. از پذیرایی گرم و مصافحه و معانقه و محبت ایشان چه بگویم که هرچه بگویم کم است. بسیار خوشبیان و شیرین محضر و اهل گفتگو بودند و ساعتها میشد در خدمتشان نشست و صحبتهای مشفقانه و دلسوزانه و متعهدانه و متعبدانه شنید و مطرح کرد. بهنظر بنده که، در حوزه تخصصی خودشان، روانشناسی به نحو عام و روانشناسی اسلامی به نحو خاص، باتوجه به سوابق طلبگی و دروس حوزویشان، بسیار آدم وارد و پختهای بودند، هرچندکه در ظاهر گاهی چنین نشان نمیدادند (در همین دیدار هم بود که ایشان محبت کردند و تعدادی از آثارشان را برای بخش روانشناسی مرکز پژوهش ادیان ما و کتابخانه شخصی خود بنده اهداء کردند که انشاءالله همیشه زینت بخش این دو کتابخانه خواهند بود).
در این فاصله یکبار هم برای پرسش از معنای واژه آلمانی گشتالت (Gestalt) که در کتاب انگلیسی علم و دین دانشگاه کمبریج[2] در دست ترجمه و چاپ داشتم خدمتشان زنگ زدم که با همان محبت و گشادهرویی همیشگی سؤالم را پاسخ دادند و مرا بیش از پیش مرهون و مفتون تواضع و اخلاق شریف خویش نمودند.
اجازه بفرمایید درمورد آثار علمی ـ دانشگاهی مرحوم استاد اژهای هم، مانند مرحوم استاد فیرحی(ره)، تنها به معرفی یکی از آنها بپردازم: کتاب تازه چاپ شده، وزین و علمی «روانشناسی از دیدگاه دانشمندان اسلامی: ویراست جدید» که نسخهای از چاپ پنجم (دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1398) آن را دکتر اژهای فقید سعید شخصاً به بنده اهداء کردند.
بنابر آنچه در پشت جلد این کتاب (268 صفحهای) ارزشمند آمده: «در این کتاب سعی شده است ابتدا روانشناسی، ریشهها و تفکر آن در فلسفه قدیم و فلسفه نوین و تأثیرهای فلسفی در قرون جدید مطرح شود و سپس انسان در قرآن (روح، امر، خلق، حیات طبیعی و دنیوی و اخروی)، چهره واقعی انسان، نیازهای او، و انسان اجتماعی از دیدگاه قرآن مطرح گردد. در ادامه به بیان دیدگاههای تربیتیِ شاخص در روانشناسی تربیتی و تعلیم و تربیت اسلامی پرداخته میشود».
خداوند رحمت کند استاد مِفضال مرحوم آقای دکتر اژهای را که در این آشفته بازار دین و سیاست در ایران پساز انقلاب، و آن همه دشمنیهای ناروایی که توسط ایادی دانای خارجی و عمّال نادان داخلی آنها علیه شهید مظلوم دکتر بهشتی و یاران همفکر و اهل بیت شریف ایشان انجام میشد، همواره حد و حدود خویش را بدرستی میشناخت و بر سیره ناب أبَ الزوجه خویش گام بر میداشت ولذا در جایگاه تخصصی خودش ـ روانشناسی اسلامی ـ استادی بزرگ، عالمی برجسته و بزرگوار، و روشنفکری فرهیخته و ثابت قدم و استوار بود.
اعلیالله مقامه
عبدالرحیم گواهی
تهران ـ 24 آبانماه 1399
[1] . إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لاَ يَسُدُّهَا شَيْءٌ (مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، بیروت، 1403 قمری، جلد 2، ص 43).
[2]. A 21st. Century Debate on Science and Religion, Edited by Shiva Khalili, Frazer Watts, Harris Wiseman, Cambridge Scholars Publishing, U. K., 2017.