در این مقاله می خوانید :
دوستي يا محبت احتمالي بين اسلام و مسيحيت، يا برعكس، كينه و خصومت احتمالي بين اين دو سنّت بزرگ درون اديان ابراهيمي، به هيچوجه ارتباطي با تفاهم يا تخاصم آنها در اين يا آن مفهوم كلامي و حكم اعتقادي ندارد. چنانچه بين مسيحيت و يهود يا يهود و اسلام نيز دقيقاً همين حكم برقرار و جاري است. بلكه آنچه اين دو دين بزرگ الهي را در مقابل هم قرار داده و در برهههايي از تاريخ حتي به خصومت مسلحانه نيز كشانده است وجود شيوه ناپسند و سنّت سيّئه در بين پيروان اين اديان بزرگ آسماني است كه هر كدام تا آنجا كه توانستهاند و قدرت و قوت مالي ـ تسليحاتيشان اجازه داده مذاهب آسماني پس از خويش را به رسميت نشناخته و آنها را رفض و بدعت و شركت و ارتداد از دين حنيف خودشان (اديان پيش از آنها در سنت طولاني اديان ابراهيمي) تلقي كردهاند. اسلام در بين اهل كتاب، مسيحيان را نزديكترين طائفه به مسلمانان ذكر ميكند. تنها در صورت احترام و پذيرش متقابل است كه ميتوان به عنوان جبهه مشترك اديان ابراهيمي در برابر كفر و ظلم و فقر و استبداد و استعمار و استثمار و تخريب طبيعت و اخلاق و خانواده و غيره ايستاد و جهاني بهتر، اخلاقيتر، انسانيتر و متعاليتر را ساخت.