دين و خشونت

بازدید : 750 - ۰۳ بهمن ۱۳۹۶
دين و خشونت
عنوان دين و خشونت
نویسنده دكتر عبدالرحيم گواهي
خلاصه مقاله مقدمه نزد اهل تحقيق و نظر پوشيده نيست كه چنانچه ادوارد سعيد بدرستي نشان داده نگاه غرب مسيحي به شرق غير مسيحي (مسلمان،‌ هندو، ....) نگاهي بالادستي، سلطه جويانه، استعماري، مبتني بر خود‌بيني و تفاخر، و بالاخره نفي ارزش‌هاي شرقي بوده است. از طرف ديگر، اين نگاه نسبت به اسلام، كه يگانه دين آسماني پس از ظهور مسيحيت مي‌باشد، نگاهي به مراتب تندتر، بغض‌آلود‌ه‌تر، و غير منصفانه‌تر بوده است. به نحوي كه خانم آنه ماري شيمل، شرق‌شناس و اسلام‌شناس بزرگ آلماني، بصراحت اعلام مي‌دارد كه:

نزد اهل تحقيق و نظر پوشيده نيست كه چنانچه ادوارد سعيد بدرستي نشان داده نگاه غرب مسيحي به شرق غير مسيحي (مسلمان،‌ هندو، ....) نگاهي بالادستي، سلطه جويانه، استعماري، مبتني بر خود‌بيني و تفاخر، و بالاخره نفي ارزش‌هاي شرقي بوده است.  از طرف ديگر، اين نگاه نسبت به اسلام، كه يگانه دين آسماني پس از ظهور مسيحيت مي‌باشد، نگاهي به مراتب تندتر، بغض‌آلود‌ه‌تر، و غير منصفانه‌تر بوده است. به نحوي كه خانم آنه ماري شيمل،  شرق‌شناس و اسلام‌شناس بزرگ آلماني، بصراحت اعلام مي‌دارد كه:
"از ميان همه ادياني كه مسيحيت با آنها مواجه بوده و الزاماً سر و كار داشته است، دين اسلام را از همه بيشتر مورد سوء تفاهم و در نتيجه حمله شديد قرار داده است. براي مدت بيش از هزار سال چنين به نظر مي‌رسيد كه اسلام يكي از تهديدات عمده ـ اگر نگوييم عمده‌ترين تهديد ـ براي مردم اروپا است. احساسي كه به اين باور منجر شده كه اسلام و معتقدين به اين آسماني، يعني مسلمانان، سرسخت‌ترين دشمنان مسيحيت غربي هستند".  
دين و خشونت
قبل از پرداخت به بحث اصلي مقاله در مورد بيگانه‌ بودن تروريزم و خشونت طلبي با روح اسلام و قرآن مناسب است مختصري هم در زمينة بحث ميان ـ فرهنگيِ رابطة دين با خشونت صحبت كنيم كه امروزه از ناحيه بسياري از دشمنان آگاه و دوستان ناآگاه مطرح مي‌شود و يا اين كه به آن دامن زده مي‌شود. اينجانب مايلم به عنوان يك محقق رشته دين‌شناسي تطبيقي كه سال‌ها با اديان زنده جهان سر و كار داشته بصراحت اعلام كنم كه هيچ يك از اديان موجود جهان ذاتاً با خشونت پيوند اساسي و بنيادين ندارند، هر چند در تاريخ چند هزار ساله آنها بعضاً نمونه‌هايي از جنگ و خونريزي و خشونت طلبي را به صورت موردي مشاهده مي‌كنيم كه در مباحث بعدي به آنها خواهيم پرداخت.   
اينكه مي‌گوييم خشونت طلبي و در اوج آن تروريزم جنبة ديني ندارد از آن روست كه اين اوصاف زاييدة استيلاي قوه غضب و سبعيت آدمي بر قوه عقل و عطوفت انساني اوست، و اگر هم نزد مكاتبي كه انسان را حيوان ناطق و يا حيوان اجتماعي و يا ـ به قول توماس هابز گرگ انسان مي‌دانند و بر وجه حيواني و بهيمي انسان تكيه دارند توجيهي داشته باشد يقيناً نزد آنان كه انسان را خليفه خداوند بر زمين مي‌‌دانند  ارج و منزلتي نداشته و نخواهد داشت. ديگر اينكه اصولاً خشونت و تروريزم، در هر قالب و بياني و با هر مقصد و زباني، حركتي قسري و خلاف طبع آدمي و مانع شكوفايي طبيعت وي و رشد و كمال انساني اوست كه علي‌القاعده خلاف خواست و مقصد اعلاي اديان بشري است.
                                               عبدالرحيم گواهي
                                             تهران 11 ارديبهشت 86