مقايسه تطبيقي نظام اقتصاد اسلامي با نظامهاي اقتصادي شرق و غرب

بازدید : 752 - ۰۳ بهمن ۱۳۹۶
مقايسه تطبيقي نظام اقتصاد اسلامي با نظامهاي اقتصادي شرق و غرب
عنوان مقايسه تطبيقي نظام اقتصاد اسلامي با نظامهاي اقتصادي شرق و غرب
نویسنده دكتر عبدالرحيم گواهي
خلاصه مقاله در این مقاله می خوانید : در آخر به این جمعبندی رسیده‌ است که نظام اقتصادي اسلام، در برابر نظام اقتصادي سوسياليستي كه با نفي مالكيت خصوصي، ارزش سرمايه،‌ و تمركز كامل فعاليتهاي اقتصادي در دست دولت عملاً جلوي انگيزه‌هاي تلاش و كوشش و ابتكار و ابداع فردي را مي‌گيرد و مانع رشد و شكوفايي و توسعه و پيشرفت اقتصادي فرد و جامعه مي‌شود، و نيز در برابر نظام اقتصادي كاپيتاليستي كه با آزاد گذاشتن كامل فعاليتهاي اقتصادي در دست افراد و تقليل يا حذف نظارت و كنترل دولت موجب رشد فقر و افزايش نابرابري شديد درآمد و ثروت بين افراد جامعه مي‌شود و مانع از تحقق عدالت اقتصادي ـ اجتماعي مي‌شود، خود را راه ميانه و سومي مي‌داند كه با الهام از تعاليم آسماني اسلام نه دچار افراط نفي مالكيت خصوصي است و نه دستخوش تفريط تكاثر ثروت در دست معدودي از افراد جامعه.

در این مقاله می خوانید : 

در آخر به این جمعبندی رسیده‌ است که نظام اقتصادي اسلام، در برابر نظام اقتصادي سوسياليستي كه با نفي مالكيت خصوصي، ارزش سرمايه،‌ و تمركز كامل فعاليتهاي اقتصادي در دست دولت عملاً جلوي انگيزه‌هاي تلاش و كوشش و ابتكار و ابداع فردي را مي‌گيرد و مانع رشد و شكوفايي و توسعه و پيشرفت اقتصادي فرد و جامعه مي‌شود، و نيز در برابر نظام اقتصادي كاپيتاليستي كه با آزاد گذاشتن كامل فعاليتهاي اقتصادي در دست افراد و تقليل يا حذف نظارت و كنترل دولت موجب رشد فقر و افزايش نابرابري شديد درآمد و ثروت بين افراد جامعه مي‌شود و مانع از تحقق عدالت اقتصادي ـ اجتماعي مي‌شود، خود را راه ميانه و سومي مي‌داند كه با الهام از تعاليم آسماني اسلام نه دچار افراط نفي مالكيت خصوصي است و نه دستخوش تفريط تكاثر ثروت در دست معدودي از افراد جامعه.
نه تنها ايران، و بلكه ساير كشورهاي اسلامي نيز، تا رسيدن به هدف مطلوب اسلام و قرآن سال‌ها فاصله دارند،‌ و اين تازه غير از برداشت‌ها و رويكردهاي متفاوت كشورها،‌ علما، سران، شخصيت‌ها ، و حتي رهبران گروههاي  افراطي نسبت به تعاليم واحد قرآني است.
صد البته كه اين اختلاف برداشت‌ها از ديرباز در ميان همه سنت‌هاي ديني بزرگ جهان وجود داشته و خواهد داشت و از نمونه‌هاي برجسته آن تفاوت برداشت ديني مسيحيان قرون وسطا و عصر تاريك (Dark Ages) با مسيحيان عصر لوتري و رنسانس مي‌باشد.