
در این مقاله می خوانید :
محمد اقبال لاهوري، فيلسوف، متفكر، شاعر و عارف اسلامي نيز در تعريف دين ميگويد:
چيست دين برخاستن از روي خاك تا كه آگه گردد از خود جان پاك
ليكن در تعريف جامعه تا اين اندازه چندگانگي و ابهام وجود ندارد و جز برداشته شدن حدود و ثغور فيزيكي، مادي، و جغرافيايي جامعه، به نحوي كه بعداً بدان اشاره خواهيم كرد، تفاوت چنداني در تعريف اين مفهوم در دوران جديد بهوجود نيامده است.
دين: گذشته و حال
امروزه معنا و مفهوم و نقش و عملكرد دين نيازمند بازنگري جدي و بازخواني از روي منابع اصلي و سخنان آباء دين ميباشد. ميتوان گفت كه دين حداقل متكفل ده مقصود و هدف اصلي زير بوده است:
1. استعلاي روحي و معنوي بشر 2. ارائة راه مستقيم بهسوي خداوند
3. آگاه ساختن انسان از ارزشهاي الهي 4. تبليغ و ترويج محبت و مودت و كمك به همنوع
5. اشعار بشر از حيات اخروي 6. حفظ منابع طبيعي و محيط زيست انساني بشر
7. ايجاد صلح و دوستي و همزيستي 8. تأمين سعادت دنيوي و اخروي انسان
9. برقراري مساوات و عدالت 10. تعليم و تزكيه انسان با كتاب و حكمت
جامعه: گذشته و حال
در گذشته، جوامع بشري تا حدود زيادي داراي ويژگيهاي زير بودهاند:
1. مرزهاي جغرافيايي بسته 2. فقر و جهل علمي
3. گذشته گرایی 4. تعصب دینی
5. درونگرایی 6. انحصار گرايي
7. حكومت فردي مبتني بر زور 8. استبداد و غيردموكراتيك
9. اهل تخاصم دروني و بيروني 10. جامعه بسته
درحاليكه امروزه جوامع بشري بهتدريج از اوصافي متضاد با ويژگيهاي پيشين برخوردار شده و ميشوند؛ اوصافي از قبيل:
1. مرزهاي باز جغرافيايي 2. برخورداری از رفاه و غناي علمي
3. آيندهگرایی 4. آزاداندیشی و تکثر دینی
5. برونگرایی 6. لیبرالیسم و چند صدایی
7. حكومت جمعي مبتني بر قانون 8. غير استبدادي و دموكراتيك
9. اهل تفاهم دروني و بيروني 10. جامعه باز
جمعبندي و نتيجهگيري
امروزه جوامع بشري در دنياي جديدي از تفكرات و تعاملات و انتظارات درونديني و برونديني سير ميكنند كه قرائتهاي موجود از دين و متون كلاسيك ديني، بهنحو جامد و بستة قديمي، بههيچوجه پاسخگوي همة نيازها و مطالبات آنها نيست و لذا براي حفظ امر دين و دينداري بيش از هر زمان ديگري نيازمند دركي درست، عقلاني، و جديد از دين و دينداري ميباشيم كه با زبان، منطق، و بيان نسل جديد سازگار و همراه افتد و بهجاي زيانهاي برشمرده در فوق، همگان را سود رسانده بهسوي ترقي و رفاه و سعادت و تعالي بهتر و بيشتر رهنمون شود. بيترديد اين زبان و بيان جديد بايد باورهاي جديد، آرمانهاي جديد، رويكردهاي جديد، و پارادايمهاي جديد نسل امروز و فرداي جوامع نوين بشري را مدنظر قرار داده و بهصورتي بس عقلگرا، منطقي، آيندهنگر، تكثرگرا، و از همه مهمتر و بالاتر آزاد، دموكراتيك، همگان شمول، و مبتنيبر تساهل و تسامح و درنتيجه تفاهم و تعامل ديني، چهرهاي از دين و دينداري ارائه دهد كه همگان را معقول و مطلوب افتد و سرچشمة وحدت و همدلي و همراهي ابناء بشر قرار گيرد.