کارگاه گروه ادیان- ضرورت گفتگوی دینی

بازدید : 797 - ۰۳ بهمن ۱۳۹۶
کارگاه گروه ادیان- ضرورت گفتگوی دینی
عنوان کارگاه گروه ادیان- ضرورت گفتگوی دینی
نویسنده دكتر عبدالرحيم گواهي
خلاصه مقاله در این مقاله می خوانید : مجري: در اين برنامة کارگاه گفتگوی ادیان که در محضر شما بزرگواران خواهیم بود از حضور اساتید بزرگواری استفاده خواهیم کرد، ابتدا از حضور جناب آقای دکتر عبدالرحیم گواهی سفیر سابق ایران در ژاپن، مشاور ارشد وزارت امور خارجه و عضو شورای سیاستگذاری ادیان دعوت می‌کنیم که با بیانات خودشان ما را مستفیض بفرمایند. جناب آقای دکتر گواهي: خوشحالم كه خدمت شما عزیزان هستم و بار اولي است که در جامعةالمصطفی حضور پیدا کردم. بنده تخصصم حداقل در مقطع دکترا ادیان خارجی و دین‌شناسی تطبیقی است و قرار است در موضوع، «ضرورت و فایدة گفتگوی دینی» خدمتتان صحبت كنم. حدود 14 نکته با عنوان ضرورت‌های گفتگوی دینی یادداشت کرده‌ام، حتماً نکات دیگری هم هست که در صحبت‌هایی که با هم می‌کنیم پخته‌تر خواهد شد.

در این مقاله می خوانید : 

مجري:
در اين برنامة کارگاه گفتگوی ادیان که در محضر شما بزرگواران خواهیم بود از حضور اساتید بزرگواری استفاده خواهیم کرد، ابتدا از حضور جناب آقای دکتر عبدالرحیم گواهی سفیر سابق ایران در ژاپن، مشاور ارشد وزارت امور خارجه و عضو شورای سیاستگذاری ادیان دعوت می‌کنیم که با بیانات خودشان ما را مستفیض بفرمایند.
جناب آقای دکتر گواهي:
خوشحالم كه خدمت شما عزیزان هستم و بار اولي است که در جامعةالمصطفی حضور پیدا کردم. بنده تخصصم حداقل در مقطع دکترا ادیان خارجی و دین‌شناسی تطبیقی است و قرار است در موضوع، «ضرورت و فایدة گفتگوی دینی» خدمتتان صحبت كنم.
حدود 14 نکته با عنوان ضرورت‌های گفتگوی دینی یادداشت کرده‌ام، حتماً نکات دیگری هم هست که در صحبت‌هایی که با هم می‌کنیم پخته‌تر خواهد شد.
1. زيربناي گفتگوي فرهنگي و تمدني، گفتگوي ديني است
نکتة ابتدایی این است که «گفتگوی دینی» زیربنای گفتگوی فرهنگی و تمدنی است. امروزه به دلایلی، هم در غرب، هم در شرق و تا حدي به سبب پیشرفت علوم جدید و مسائل و مباحث مربوط به  قرن بیست و بیست‌و‌یک، يك‌خورده كم‌وبيش ضعيف‌تر شده، می‌گویند «گفتگوی تمدن‌ها».
من به‌عنوان یک دین‌شناس و متخصص ادیان خارجی و طبیعتاً یک مسئول فرهنگی و فرهنگ‌شناس می‌خواهم عرض بکنم که کدام فرهنگ یا تمدنی را سراغ داریم که وجه دینی نداشته باشد؟! مثلاً بروید ژاپن، می‌گويند ژاپن جامعه‌اي سکولار است، حالا درست باشد، اما دین شینتویی مقوّم فرهنگ این جامعه نیست؟! دین بودایی مقوّم فرهنگ جامعه ژاپن نیست؟!
آیا مسیحیت مقوّم فرهنگ همه جوامع غربی اعم از آمریکا و کشورهای اروپایی نیست؟! در بسیاری از شئون و آداب و رفتارشان مؤثر نیست؟! پس ما وقتی می‌گوییم گفتگوی فرهنگ‌ها لامحاله گفتگوی دین‌ها را هم در نظر داریم؛ چون فرهنگ‌ها پایه دینی دارند. البته رابطه دین و فرهنگ بحث مستقل مهمي است؛ و عموماً می‌گویند وجه عام و خاص دارد، فرهنگ عام است و یکی از اجزای فرهنگ، دین است؛ و بلكه بالاتر مي‌توان گفت مثل دو روی یک سکه‌اند. حتي مي‌توان گفت هيچ فرهنگی جز برپایة دین شکل نمی‌گیرد؛ حالا هر دینی ولو یک دین بدلی؛ ولو یک دین خورشیدپرست يا ستاره‌پرست‌؛ مثل آخون‌آتون كه خورشید را می‌پرستید و  پرستندة آتون بود.
بشر در طول تاریخ پرستش‌های ابتدایی هم داشته ــ حیوان‌پرستی، روح‌پرستی، توتم‌‌پرستی ــ ولی همان پرستش‌های ابتدایی هم مبنای فرهنگ بوده است؛ یعنی وقتی بشر روح آنیمیستی داشته و آنیمیست بوده و در حیوانات مظهر آن قدرت متعالی را می‌دیده، فرهنگش هم مبتنی بر همان بوده است.
آیه معروف سوره حجرات که همه عزیزان حفظ هستید «إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنثَى وَ جَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا». «لِتَعَارَفُوا» يعني معرفت پیدا کردن و آشنایی، آيا جز از طریق گفتگو حاصل می‌شود؟! ممکن است گاهي هم ضرورتاً دو تمدن یا فرهنگ یا صاحبان دو دین با هم بجنگند، مثل جنگ‌های صلیبی و غیره، اما مبنای تعارفوا نمی‌شود. خداوند می‌گوید من آدم را اين‌طور خلق کردم؛ از اقوام، نژادها و رنگ‌های مختلف، در مناطق مختلف و در این خلقت یکی از هدف‌هایم «لتعارفوا» بود. «تعارفوا» داد و ستد فرهنگی است؛ شناخت است؛ نه الزاماً همدیگر را منکوب و سرکوب کردن.
خود «شناخت» یک دستمایة فرهنگی است. قرآن تعابیري از قبيل «لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا» دارد. (سورة مائده، آية 48) آنجا بحث شعوب و قبایل بود، اینجا عقاید. در بحث نژاد و اقوام خدا می‌گوید من سرمنشأ این تفاوتم. هر کسی را سیره‌ای بنهاده‌ایم به‌قول مولوی، به هر کسی راه و روشی داده شده، شریعت‌ها متفاوت است.
 دین ما یک دین درون‌گرا نیست؛ دین بسته مثل بعضی از نگاه‌های ارتودوکسی مسیحیت یا یهود كه خیلی درون‌گرا هستند. يا دین شینتویی يعني دین ژاپنی‌هاست ــ این دین منحصر به سرزمین ژاپن است؛ این دین‌ها را ما می‌گوییم دین‌های «ملی‌ـ‌ قومی» كه مختص به آن ملت است. اما اسلام اينگونه نیست؛ یعنی جزء وظایف مسلمانی ماست.
2. ضرورت گفتگوي ديني در سيره پيامبر (ص)
در کنار قرآن ما ضرورت گفتگوی دینی را در سیرة پیامبر داریم. در صحبت از آداب دینی، تعبير قرآن اين‌گونه است: «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى سَبِيلاً».
شاكله يعني شكل و شمايل. در اديان و مذاهب مختلف، دربارة نحوه اصلاح موي سر اختلاف دارند. مثلا در آيين بودايي راهب بايد موی سر را از ته بزند. اگر موی سرتان را نتراشید، به ساحت بودائیت و ابدیت و آن خلود و جاودانگی و الوهیت نمی‌رسید؛ کارتان لنگ است. سراغ دین «سیک» برويد، می‌بینید که اگر شما موی سرتان را بتراشید، به بهشت نمی‌روید!!
این را خدا دیگر به خودش نسبت نمی‌دهد؛ خدا نگفته که حتماً این‌جور یا آن‌جور؛ خدا كه متناقض حرف نمی‌زند. یکی این‌طور عزاداری می‌کند، یکی آن‌طور. یکی مشكی می‌پوشد براي عزاداری، یکی در هند سفید می‌پوشد.
3. گفتگو در سيره پيامبر
گفتگو سنت پیامبر اعظم بوده است، به‌خصوص در غزوات و سریه‌ها. چون پیامبر صلح و رحمت بود؛ پیامبر رأفت بود.
4. ضرورت‌هاي سياسي و اجتماعي گفتگو
ضرورت‌های سیاسی اقتصادی و اجتماعی فرهنگی گفتگو، چیزی است که ما این روزها از آن به دیپلماسی فرهنگی ياد مي‌كنيم.
پس وقتی شما به زبان یک فرهنگ آشنا هستید گفتگو تسهیل می‌شود، به باورهای یک فرهنگ آشنا هستید بهتر می‌توانید گفتگو کنید.
5. گفتگو مقدمه شناخت
    شناخت مقدمة تعامل یا interaction است؛ تعامل مقدمة رفع سوء‌تفاهم و مخاطرات است. جنگ و خونریزی کار جهّال است. مراجع و عالمان به هم نامه می‌نویسند. پس ما می‌گوییم باید با مسیحی و غیرمسیحی گفتگو كنيم. ما می‌گوییم برخورد تمدن‌ها درست نیست؛ گفتگوی تمدن‌ها درست است.
6. گفتگو، ضرورت تعامل
نکته بعدي این است که شما در عالم موظفيد با هر کسی که غیر از خودتان است، گفتگو كنيد؛ بحث تبلیغ و تبشیر نیست.
مسئله اين ‌است كه ما هميشه فکر می‌کنیم معروف آن کاری است که خود ما می‌کنیم؛ معروف مبنای قرآنی دارد.
می‌خواهم بگویم اگر کسی، کشوری، گروهی، حزبی، دسته‌ای، دشمن ما هم هستند، باز ضرورت دارد آنها را بشناسیم. از اهداف اسلامی ما کم‌کردن دشمنان یا طبق فرمایش رهبری جذب حداکثری و دفع حداقلی است، ما هر یک دانه بر دوستانمان اضافه کنیم مسلمان‌تریم. این کاری است که پیامبر می‌کرد.
7. گفتگو لازمة حفظ امنيت ملي
گفتگو و تنش‌زدایی لازمة حفظ امنیت ملی کشورهاست. برای فرهنگ، اخلاق و غیره هم شاخص دارید.
برای ثبات امنیت ملی کشورها ما موظفیم کشورهایمان یا به تعبیر قرآن «قرایمان» را حفظ بکنیم.
 برای تقلیل دشمنان و ازدیاد دوستان، گفتگو لازم است؛ زيرا گفتگوهای دینی تفاهم می‌آورد؛ تفاهم که شد تعامل می‌آورد. الان ما به‌عنوان ایران شیعی و به‌عنوان جهان اسلام، سالهاست با واتیکان گفتگو داریم. بعضی مسائل را آنها می‌گویند ما  دنبال رفع و حلش می‌رویم.
8. گفتگو شرط پيشرفت، رفاه و آباداني
عرصة جهانی مثل یک خانواده است. اینکه اسلام دین رحمت است، پیامبر ما پیامبر رحمت است، دین ما دین سلم است، یعنی ما برای اینکه کشورمان را بسازیم نیاز به صلح و آرامش داریم، نیاز به داد و ستد داریم، به تجارت، به رفت‌و‌آمد کاروان‌های تجاری. وظیفة ماست که کشورمان را بسازیم؛ وظیفة ماست که مردم ما پیشرفت داشته باشند. اگر ما هزار کار بکنیم اما مردم فقیر باشند، در‌حالي‌كه اساساً اسلام فقرستيز است؛ فقر همسایه کفر است؛ اینها آموزه‌هایی است که در سخنان پیامبر اعظم و وجود مقدس مولای متقیان امیرمؤمنان فراوان است.
باید یاد بگیریم که با گفتگو، تفاهم ایجاد می‌شود. با تفاهم تعامل و صلح و آرامش ایجاد می‌شود. خلاف اين باشد کار دشمنان ماست.
 درهای بسته، و دشمنی با دنیا هيچ‌وقت شيوة اسلامی نبوده است. گاهی سوء تفاهم می‌شود، مي‌گويند آقا گفتگو یعنی تسلیم، از جمله آداب گفتگو گفتگو از موضع برابر است؛ نه اينكه طرف مقابل را برتر از خودمان بدانيم.
وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ. قرآن می‌گوید با اهل کتاب هم مجادله‌تان به احسن شیوه‌ها باشد. سخن هم می‌خواهید بپذیرید احسن سخن را بپذیرید.
اگر در جوامع اسلامی چهار تا می‌روند هندو می‌شوند، بودایی و مسیحی می‌شوند، اسلام که به ذات خود ندارد عیبی، هر عیب که هست از مسلمانی ماستگاهی چهره‌ای که ارائه می‌دهیم چهرة خشنی است غیرعقلانی است.
10. فضاي جهاني و ضرورت گفتگوي ديني
بشر امروز دو جنگ جهانی با كشته‌هاي زياد را پشت سر گذاشته؛ بشر خسته از جنگ است.
در فضای امروز جهان، غرب هم که می‌خواهد ما را به یک مسائل ناخواسته مبتلا کند اسلام وفوبیا راه می‌اندازد؛
گفتگو مقدمه دارد، آداب دارد، حتی قانون و مقررات دارد، نمی‌شود با هر ذهنیتی با هر پیش‌داوری رفت و نشست و گفتگو کرد.
ادب گفتگو در قرآن خودش خیلی قوی است، پیغمبر دارد با کفار گفتگو می‌کند این طرف پیغمبر عظیم‌الشأن اسلام است آن طرف کفار هستند، به آنها می‌گوید حالا ما کار خوب بکنیم، ما را از اعمال شما نمی‌پرسند و شما را از «عمّا اجرمنا»؛ چون کفار فکر می‌کردند اینها مجرمند که دارند بت‌ها را می‌شکنند. پیغمبر فعل خودش را و امت خودش را در اين موضع قرار مي‌دهد! پيغمبر خداست، قرآن است، قرآن سخن خداست منتها از زبان پیغمبر، اینجوری موضع می‌گیرد، می‌گوید لایسئلونکم عما اجرمنا. این‌قدر ادب به خرج می‌دهد، وقتی بحث گفتگوست مي‌گويد «لَكُمْ دِينُكُمْ و َلِيَ دِينِ»، «قُلْ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ» يعنی احترام می‌گذارد، خود قرآن می‌گوید «وَلا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ.
 ما اگر بخواهیم دیالوگ جهانی بکنیم باید اول دیالوگ خانگی بکنیم.
مقدمه دیالوگ جهانی دیالوگ درون‌دینی است که از این هم نباید غافل شویم.
گفتگو نشانة تعقل است عقل سلیم و منطق است، سلم است، بعد به قلمم آمد نوشتم حلم و علم و برّ.
عجیب است دختر پیامبر، همسر بزرگوار حضرت علی، بلافاصله اولین خطبه را در اسلام ایشان خوانده است بعد از پیغمبر، كه رفتند در مجلس ابابکر و توضیح دادند. سراسر گفتگوست، منطق است. استدلال‌ها قرآنی است.
ما در کربلایمان هم اباعبدالله را داریم، می‌خواهد گفتگو کند. آنها سر و صدا می‌کنند نمی‌گذارند. یعنی سیرة شیعی و علوی ما هم مبتنی بر گفتگوست؛ گفتگویی که هدفش اصلاح است. مسلمان مصلح است. یک بال ورود به بهشت عمل صالح است؛ ایمان و عمل صالح!
 امنّا بالله صدق‌ الله العلی العظیم.