
در این مقاله می خوانید :
1. سه برابر كردن حجم روابط فيمابين (از 4/2 به 2/7 ميليارد دلار)
2. دريافت سالي چندصد هيأت از ايران و ساماندهي امور آنان.
3. پذيرايي از هيأت بزرگ رئيس وقت مجلس و نماينده امام در شورايعالي دفاع (آقاي هاشمي رفسنجاني)
4. راه انداختن نشريه علمي ـ پژوهشي «گزارش تحولات ژاپن» و ارسال مرتب آن براي مديران ارشد نظام.
5. فعال ساختن روابط علمي، فرهنگي، دانشگاهي، راديو ـ تلويزيوني و غيره بين دو كشور.
6. ايجاد تفاهم با دولت ژاپن و دريافت كمكهاي خاص براي كشور.
7. گشودن درهاي سفارت به روي ايرانيان مقيم و دوستي و مساعدت نسبت به همه آنها.
8. ساخت مهدويه، كتابخانه، و سالن اجتماعات و سخنرانيها از محل كمكهاي مردمي همكاران و
ايرانيان مقيم.
9. برگزاري جلسات سخنراني و تفسير و مراسم اعياد در محل سفارت با حضور همه اقشار.
بنده ژاپن را مسطوره تلفيق كارآمد سنت و مدرنيته و بهترين الگوي آسيايي پيشرفت و توسعه ميدانم، بهطوريكه از اولين روز ورود به ژاپن، در حدود سه دهه قبل، تا به امروز همواره تحت تأثير نظم، ادب، مهرباني، پشتكار، روحيه كار جمعي، فداكاري ملي، نظافت و پاكيزگي، قناعت در مصرف، سرمايهگذاري ملي، مديريت، و ساير فضائل و ويژگيهاي ژاپن قرار داشتهام و بايد صادقانه اعتراف كنم كه اين تأثير روز به روز عميقتر و ريشهدارتر شده است. از طرفي، در خلال اين 30 سال، همواره سعي كردهام تا تماس و ارتباطم، بويژه در بُعد فرهنگي، هرگز با اين ملت و سرزمين بزرگ قطع نشود. به نحوي كه در دوران معاونت وزارت صنايع سنگين (1365 تا 1373) و سپس قريب 15 سال مشاورت فرهنگي وزير، دبير كلي اكو، دبير كلي اتاق بازرگاني، و از همه مهمتر تأسيس و اداره انجمن دوستي ايران و ژاپن، همواره در صدد احيا و گسترش روابط ديرينه بين دو كشور بودهام، روابطيكه ريشهاي كهن در تمدن باستاني جاده ابريشم بين آسياي ميانه و شرق آسيا دارد و نمونههاي متعدد آن را ميتوان در موزه سلطنتي نارا بچشم ديد.
اینجانب مؤلف اولين كتاب مرجع دين شينتويي به زبان فارسي بودهام، بهطوريكه شايد بتوان گفت دستاوردهاي فرهنگيِ اينجانب در دوران 25 ساله پس از سفارت كمتر از دوران سفارت و اقامت در توكيو نميباشد.
همچنين، به عنوان يك دينشناس و متخصص اديان خارجي و فرهنگها و تمدنهاي بشري، بايد صميمانه بگويم كه من شخصاً همه اديان و فرهنگها را دوست دارم و به گفته قرآن كريم همه آنان را مصداق «وجعلناكم شعوبا و قبائلاً لتعارفو» (قرآن 13/49) ميدانم. از اين منظر، كليه انباء بشر دوست و همفكر و همكار و شريك يكديگر در ابتناي تمدن بشري و ترقي و تعالي آن ميباشند. همه افراد، اقوام و اديان، خواسته يا ناخواسته، به دنبال هدف مشترك نجاتبخشي انسان و كسب سعادت ابدي بشر ميباشند و
چون نيك بنگريم، هيچگونه تضاد، و تزاحم و تقابل، يا «برخورد تمدنها» اي در كار نيست. چنانچه تأثير آيين شينتويي نيز بر معتقدات و آداب و رسوم و سلوك فردي و اجتماعي و رشد و ترقي ملت ژاپن نيز بسيار چشمگير بوده است.
دلسوزانه عرض كنم كه متأسفانه در سالهاي اخير از روحيّه بالاي اعتماد، تفاهم، همفكري و همكاري متقابلي كه در سالهاي صدارت آقاي ناكاسونه و وزارت (امور خارجه) آقاي آبه و قائم مقام تيزهوش ايشان آقاي ماتسوناگا، و از اين طرف نيز رياست جمهوري جناب آقاي خامنهاي و وزارت خارجه آقاي دكتر ولايتي و ديگر بزرگان و مديران برجسته آن دوران شاهد بوديم تا حدودي كاسته شده است كه لازم است با همت و تلاش مضاعف مسئولين دو طرف، تفاهمات و همكاريهاي متقابل مجدداً هرچه بيشتر
گسترش يابد.