ادامه گذری بر حادثه عاشورا

بازدید : 945 - ۱۷ شهریور ۱۳۹۸ - اخبار مرکز پژوهش ادیان جهان
ادامه گذری بر حادثه عاشورا
نهضت مقدس عاشورا نقش اساسی در زنده نگهداشتن اسلام و ستم ستیزی مسلمانان به ویژه شیعیان داشته و دارد. اهمیت و تأثیرگذاری احیاگری و سازندگی این حادثه سبب شده برخی به انگیزه های گوناگون دست به کار شده، این نهضت مقدس را حرکتی غیر منطقی و نابخردانه جلوه دهند. روشن است که دشمن به عمد دست به تحریف زده، ولی دوست از روی جهل به این میدان وارد شده که نتیجه یکی است

تحریفها در واقعه عاشورا

نهضت مقدس عاشورا نقش اساسی در زنده نگهداشتن اسلام و ستم ستیزی مسلمانان به ویژه شیعیان داشته و دارد. اهمیت و تأثیرگذاری احیاگری و سازندگی این حادثه سبب شده برخی به انگیزه های گوناگون دست به کار شده، این نهضت مقدس را حرکتی غیر منطقی و نابخردانه جلوه دهند. روشن است که دشمن به عمد دست به تحریف زده، ولی دوست از روی جهل به این میدان وارد شده که نتیجه یکی است.

استاد مطهری با حساسیت و دغدغه دینی این انحراف را نمی توانست تحمل کند. در دهه چهل که خرده گیریها و شبهه آفرینیها افزایش یافته، هر گروه و فرقه برای خود نشان دادن در پی دستاویزی می گشتند که اسلام را از جلوه بیندازند، بهترین و عوام فریب ترین مستمسک که باعث شده جوانان از گرایش به اسلام و اظهار علاقه به آن احساس شرم و خجالت کنند، پیرایه هایی بود که بر این واقعه شورانگیز بسته اند؛ یعنی همان چیزی را که موج می آفریند و مردم را به اسلام علاقه مند می کند و به ستم ستیزی و عدالت خواهی وا می دارد، به رخدادی بدل کرده اند که رکود و سستی می آفریند.

شهید مطهری پس از تقسیم تحریف به لفظی و معنوی() از این گلایه دارد که هر دو نوع تحریف در حادثه عاشورا راه یافته است. اما تحریف معنوی را خطرناک تر از تحریف لفظی و نقل قطعات تاریخی نادرست می داندزیرا بدون اینکه از لفظ بکاهد و آن را کم یا زیاد کند، حادثه و سخن را به گونه ای توجیه و تفسیر می نماید که بر خلاف معنای واقعی آن باشد.

اما عوامل تحریف در حادثه عاشورا چیست؟ استاد شهید به سه عامل اشاره می کند:

1 دوستان ناآگاه و دشمنان مغرض.

این عامل اختصاص به حادثه عاشورا ندارد. اغراض دشمنان همیشه عاملی برای تحریف حادثه های مهم است. در مورد حادثه عاشورا حکومت اموی کوشید تا با اقداماتی نهضت حسینی را منحرف کند؛ مانند خارجی معرفی کردن برخی از عناصر نهضت حسینی، و اتهام آشوب و اختلاف انگیزی به مسلم بن عقیل از سوی ابن زیاد. شگفت اینکه تلاش دشمنان در تحریف واقعه عاشورا ره به جایی نبرد و با کمال تأسف در حادثه کربلا بیشتر تحریفات از ناحیه دوستان است.

2 تمایل به اسطوره سازی، همان حس قهرمان پرستی بشر، ولی ما نباید یک سند مقدس را در اختیار افسانه سازان قرار دهیم.

3 کج فهمی از قیام حسینی. برخی می گویند صرفا گریه بر امام، کفاره گناهان است و ثمر دیگری بر آن مترتب نیست(:

«می گویند امام حسین کشته شد تا گناهان ما بخشیده شود. شاید این مسئله را از دنیای مسیحیت گرفته باشند و امام حسین علیه السلام را «فادی» مانند مسیح نامیده اند، در حالی که قطعا این کار خطا و دروغ است و اگر روزه دار در ماه رمضان عمدا این سخن را بگوید واللّه روزه اش باطل است؛ زیرا دروغ بر امام حسین است»(.

تحریف معنوی دیگر این است که می گویند: «امام یک دستور خصوصی داشت. به او گفتند برو خودت را به کشتن بده. پس به ما و شما ارتباط پیدا نمی کند؛ یعنی قابل پیروی نیست. به دستورات کلی اسلام که دستورات کلی و عمومی است مربوط نیست. تفاوت این سخن با سخن خود امام حسین علیه السلام چقدر است؟ امام

حسین فریاد کشیده که علل و انگیزه قیام مسائلی است که منطبق بر اصول کلی اسلام است»؛ مثل اصلاح امور اجتماعی امت اسلام، امر به معروف و نهی از منکر. نیازی نیست که از خودمان برای آن دلیل ذکر کنیم. و درست به خاطر همین اهداف مقدس بوده است که ائمه اطهار علیهم السلام اصرار داشتند که عزای امام حسین علیه السلام زنده بماند؛ یعنی خواستند این اهداف و شعارها زنده بماند:

«حسین بن علی علیهماالسلام مکتب عملی اسلام را تأسیس کرد. او نمونه عملی قیامهای اسلامی است. خواستند مکتب حسین زنده بماند و سالی یک بار حسین با آن نداهای شیرین و عالی و حماسه انگیزش ظهور کند و فریاد کند: «اَلا ترونَ اَنَّ الحق لا یُعمل به و اَنّ الباطل لا یتناهی عنه، لیرغب المؤمن فی لقاء اللّه محقّا.» خواستند «الموت اولی من رکوب العارِمرگ از زندگی ننگین بهتر است برای همیشه زنده بماند. خواستند «لا اَری الموت إلاّ سعادة و الحیاة مَعَ الظالمین الاّ بَرَمابرای همیشه زنده بماند... نگذارید حادثه عاشورا فراموش شود. حیات شما، زندگی و انسانیّت و شرف شما به این حادثه بستگی دارد. به این وسیله می توانید اسلام را زنده نگه دارید. پس ترغیب کردند که مجلس عزای حسینی را زنده نگه دارید. و درست است. عزاداری حسین بن علی واقعا فلسفه صحیح و بسیار عالی دارد. اما متأسفانه عده ای این را نشناختند»(

وظیفه ما در برابر تحریفها

استاد مطهری دو گروه عوام و خواص (توده مردم و آگاهان) را مسئول پدید آمدن این تحریفات می داند و اکنون نیز وظیفه هر دو گروه مبارزه با این آفت می باشد. دانشمندان که نقاط ضعف اجتماع را می شناسند نباید از آنها چشم پوشی کنند، بلکه باید برای رفع آنها بکوشند.

عوام در حادثه عاشورا دو نقطه ضعف دارند: «شلوغی مجلس» و «شور و وایلا به پا شدن». بزرگ ترین وظیفه علما مبارزه با این نقاط ضعف اجتماع است، چنان که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«اذا ظهرت البِدَعُ فی اُمّتی فلیظهر العالم علمه و الاّ فعلیه لعنة اللّه ».

و بالاتر از این، قرآن کریم می فرماید:

«اِنّ الذین یکتمونَ ما انزلنا من البیّنات و الهُدی مِن بَعدِ ما بینّاه للناس فی الکتاب اولئک یَلعَنهم اللّه و یَلعَنهم اللاعنون»

«وظیفه علما در دوره ختم نبوت، مبارزه با تحریف است... وظیفه علماست که در این موارد حقایق را بدون پرده به مردم بگویند، و لو مردم خوششان نیاید».

نهضت حسینی، عامل شخصیت یافتن جامعه اسلامی

در اینکه شهادت امام حسین علیه السلام اسلام را تجدید حیات نمود شکی نیست. سؤالی که مطرح است این است که چه رابطه ای است میان شهادت امام حسین علیه السلام و زنده شدن اصول و فروع دین؟ استاد مطهری پاسخ می دهد:

«چون نهضت او یک حماسه بزرگ الهی و اسلامی بود، حیات تازه ای در عالم اسلام دمید. پس از شهادت ایشان رونقی در اسلام پیدا شد. امام حسین با حرکت بزرگ خود، روح مسلمانان را زنده کرد. ترس را ریخت و احساس بردگی و اسارتی را که اواخر زمان عثمان و تمام دوره معاویه بر روح جامعه حکمفرما بود، تضعیف کرد. به عبارت دیگر به جامعه اسلامی شخصیت داد. احساس شخصیت مسئله بسیار مهمی است که سرمایه ای بالاتر از آن برای اجتماع وجود ندارد. آنچه پیغمبر اسلام به مردم عرب داد و آنان را از حضیض پستی به اوج عزت رساند، ایمانی بود که به آن مردم شخصیت داد. امویین کاری کردند که شخصیت اسلامی را از میان مسلمین میراندند و امام حسین علیه السلام آن شخصیت را احیا کرد.

شخصیت دادن به یک ملت به این است که به آنها عشق و ایده آل داده شود، یا گرد و غبار از روی آن عشقها پاک کند. بعد از بیست، سی سال که تعالیم اسلام فراموش شده بود، امام حسین علیه السلام فرمود: «و علی الاسلام السَّلام اِذْ قد بُلیت الأمّة براعِ مثل یزید». «انّی لم اخرج اَشِرا و لا بَطرا و لا مفسدا و لا ظالما، انّما خرجت لطلب الاصلاح فی امّة جدی».

او حسّ استغناء و بی نیازی به مردم داد، درس غیرت، بردباری و تحمل شداید و سختیها را به مردم داد. پس اینکه می گویند حسین بن علی چه کرد که دین اسلام زنده شد، جوابش همین است که روح تازه ای دمید، خونها را به جوش آورد، ترس مردم را ریخت و همان مردم ترسو، تبدیل به یک عده مردم دلاور شدند»).

 

 

برچسب ها

هیچ برچسبی مرتبط با این خبر وجود ندارد