شهید مرتضی مطهری که با دغدغه خاص به بررسی موضوعات اسلامی می پرداخت، نسبت به حادثه عاشورا حساسیت و عنایت فوق العاده ای داشت. گر چه در این باره تألیف و اثری مکتوب توسط خود استاد نیست، اما گویا آنچه در نظر داشته بر قلم جاری کند، در سخنرانیهای خود اظهار نموده است. «حماسه حسینی» عنوان سه جلد کتاب از استاد شهید است. این مجموعه مشتمل بر سخنرانیها و یادداشتهای ابتدایی و غیر تفصیلی استاد مطهری است که از حدود سال 1347 تا 1356 شمسی ایراد و نوشته شده و تاکنون بیش از سی نوبت به چاپ رسیده است. این کتاب با عنوان «الملحمةُ الحسینیه» به عربی ترجمه شده و به نام مترجم تصریح نشده است
از آنجا که استاد شهید در لابه لای جلدهای اول و دوم، و بخش آخر جلد سوم بر کتاب شهید جاوید ایراداتی داشته و دیدگاههای آن را رد نموده است، نویسنده شهید جاوید در انتقاد از حماسه حسینی کتابی با عنوان «نگاهی به حماسه حسینی استاد مطهری» نوشته و ضمن تأیید انتقادهای استاد مطهری از تحریفات و خرافات بسته شده بر این نهضت، با زبان علمی به ردّ انتقادهای شهید مطهری پرداخته و آن گاه پاره ای از منقولات تاریخی کتاب «حماسه حسینی» را مورد نقد قرار داده است.
«حماسه حسینی» تاریخ نگاری نیست، بلکه تحلیل تاریخ است و در آن به جنبه درس آموزی و الگوگیری از قیام امام حسین علیه السلام و لزوم پیراستن آن از تحریفات تکیه و تأکید شده است.
از آنجا که استاد مطهری خود عهده دار فراهم کردن این کتاب نشده و فرصت تجدید نظر در مطالب آن را نیافته و مطالب آن را به تدریج گفته و نوشته بود، مسامحاتی در آن یافت می شود. با این وصف نکاتی جدید و ارزشمند در کتاب وجود دارد که می توان آن را در شمار کتابهای مهم قلمداد کرد
و اینک به مناسبت سال «عزت و افتخار حسینی» کوشیده ایم مروری بر مطالب آن داشته باشیم.
دو چهره حادثه کربلا
حادثه کربلا دو صفحه بی نظیر دارد؛ صفحه سفید و نورانی و صفحه تاریک و سیاه و ظلمانی.
به اعتقاد استاد مطهری صفحه تاریک آن: «از نظر تنوع جنایت بی مانند است. حدود بیست و یک نوع پستی و لئامت در آن رخ داده که حتی در جنگهای صلیبی و آنچه اروپائیها در اندلس مرتکب شدند به پای آن نمی رسد. اگر فقط به این صفحه نگاه کنیم فقط باید شعر مرثیه بگوییم و بس.
صفحه دیگر آن حماسه و افتخار و نورانیت، تجلی حقیقت، انسانیت و حق پرستی است و بشریت حق دارد در برابر آن به خود ببالد. جنبه حماسی این حادثه صد برابر بر جنبه جنایی آن می چربد. جنایت این است که فقط یک صفحه اش [آن هم جنایات آن را [بخوانند و آن را از نظر هدف منحرف نمایند. امام حسین علیه السلام یک مکتب است و پس از مرگش زنده تر می شود، بنی امیه گمان می کرد حسین علیه السلام را کشت و تمام شد، ولی بعد فهمید که مرده حسین مزاحم تر است. تربت او کعبه صاحبدلان است و باز تصمیم گرفتند قبرش را خراب کنند، اما هرگز موفق نشدند نام و یاد و مکتب او را از بین ببرند. از نظر اسلام، شهادت امام حسین علیه السلام از دیدگاه فردی و اجتماعی موفقیت آمیز بود.»
حماسه حسینی
از نظر استاد بهترین واژه ای که بیانگر عمق نهضت حسینی است کلمه حماسه است، نه نهضت یا قیام یا شورش و جز اینها.
«کلمه حماسه به معنای شدت و صلابت است و نیز به معنای شجاعت و حمیت. چنان که در ادبیات فارسی و عربی شعر و نثر)، حادثه و شخصیت حماسی نیز هست. شخصیت حسین بن علی علیهماالسلام صبغه حماسی دارد و باید با وجود و سرگذشت او یک احساس حماسی داشته باشیم، نه یک احساس تراژدی و مصیبت، رثا و نفله شدن. شخصیتهای حماسی جنبه نژادی و قومی دارند؛ یعنی مخصوص یک قوم و نژاد معین و یک آب و خاکند، اما در مورد امام حسین علیه السلام چنین نیست. او یک شخصیت حماسی است، اما حماسه انسانیت و بشریت، نه حماسه قومیت. سخن، عمل و روح امام حسین علیه السلام هیجان و حماسه مافوق حماسه هاست و علت شناخته نشدن ایشان نیز همین است. شخصیت امام از نظر شدت حماسی بودن و علو و ارتفاع جنبه انسانی بی نظیر است و ما این حماسه را نشناخته ایم
از این رو «کلید شخصیت امام حسین علیه السلام حماسه است و عظمت و شور و صلابت و شدّت و ایستادگی و حق پرستی. کلمات و اشعاری هم که از آن حضرت نقل شده، حاکی از همین روحیه حماسه و صلابت، خداپرستی و حماسه الهی و انسانی است»(