آدیس دودریجا
در سه دهه اخیر، شناخت اسلام و مسلمانان به ویژه مسلمانانی که در کشورهای لیبرال دموکرات زندگی میکنند برای محققان و عموم مردم جذابیت فراوانی پیدا کرده است. علاوه بر مسائل ژئوپولیتیک در جهان که باعث این موضوع شده، افزایش مسلمانان و حضور آشکار آنان در کشورهای غربی به ویژه به دلیل مهاجرت، باعث شده است که مباحثی که مربوط به اسلام و مسلمانان است در مرکز توجه مسائل سیاسی و اجتماعی غرب قرار بگیرد. اما نکات و مباحث مهم درباره این حضور آشکار و جدید مسلمانان در غرب چیست؟
حضور مسلمانان در غرب مسئله جدیدی نیست. این حضور به قرن هشتم در شبه جزیره ایبری، قرن یازده در سیسیل و قرن چهارده در بالکان برمیگردد. حضور مسلمانان در مناطق دیگر اروپا نیز تاریخچه بلندی دارد. تعامل و بازخورد بین مسلمانان و غرب از اوایل ظهور اسلام وجود داشته است که معمولاً به صورت درگیری نظامی و گاهی اوقات به صورت تعصب و نابردباری مذهبی بوده است. در طی تاریخ و همچنین دهههای اخیر، درک از اسلام و مسلمانان در غرب همواره با تأکید بر مهاجر بودن آنها و همچنین مفهوم یکسانی جمعی همراه بوده است.
با توجه به جوامع مسلمان کنونی در غرب، در بین مسلمانان در کشورهای غربی گرایشهای گوناگون و متفاوت با اصول سنتی اسلام و همچنین گرایشهای اجتماعی گوناگون شامل طرفدار مشارکت بسیار یا طرفدار انزوای اجتماعی دیده میشود اما به طور کلی در جوامع کنونی لیبرال دموکراسی غرب، گروههای مسلمان نوعی اقلیت مهاجر مذهبی را شکل دادهاند و محیط پویای ساخت هویت در آنان به گروههای دیگر که در شرایط مشابه آنان بودهاند شباهت بسیاری دارد. هویت مذهبی در بین آنها به ویژه کسانی که در غرب متولد یا بزرگ شدهاند نسبت به دیگر خصایص چون قوم و نژاد اهمیت خاصی دارد. اگرچه این موضوع بدین معنا نیست که واژه هویت مذهبی در ذات بنیادگرایانه است.
گروههایی افراطی و مرتجع در بین مسلمانان در غرب وجود دارند که به تفاوت خود با جامعه غربی تأکید دارند اما در مقابل گروههای مسلمان دیگری هستند که به مسلمان و غربی بودن همزمان احساس خوبی دارند.
هویت مذهبی مسلمانان در غرب به تطابق آنان با سنتهای اسلامی به ویژه در حوزه زنان وابسته است. نوع تفاوت لباس زنان مسلمان با دیگر غربیها باعث ایجاد مفهوم "دیگری" و "خارجی" در بین مسلمانان غربی و بقیه جامعه میشود.
مسائل جنسیتی همواره در مرکز توجه مباحث درباره اسلام و گروههای مسلمان بوده است. یکی از موضوعات مهم در حال بحث درخواست در حال افزایش گروههای مسلمان برای اختصاص نفوذ و امکانات به زنان در سازمانهای اسلامی غربی است. آنها خواستار اقتدار علمی یعنی حضور زنان در تفسیر علمی متون مذهبی و همچنین اقتدار قانونی برای رهبری و نمایندگی گروههای مسلمان توسط زنان از جمله در مساجد هستند. این آگاهی جدید جنسیتی باعث افزایش فعالیت فعالان و گسترش مفهوم جهاد جنسیتی شده است. جهاد جنسیتی خواستار حذف تفاسیر پدرسالارانه از دین و حامی حضور و اقتدار زنان در امور مذهبی است. این دیدگاه و فعالیتهای جدید باعث شده است بسیاری از نهادهای اسلامی در غرب در پاسخ به خواستهها، شرایط و امکانات را برای حضور زنان فراهم کنند.
فقه اقلیت موضوع دیگری است که در دهههای اخیر در مباحث مربوط به اسلام و مسلمانان در غرب مورد توجه قرار گرفته است. فقه اقلیت نوعی دیدگاه نسبت به فقه اسلامی است که در سال ۱۹۹۰ توسط محققی عراقی امریکایی به نام طاها العلوانی شکل گرفت. این دیدگاه معتقد است که فقه اسلامی باید گسترش یابد و تنها به فقه موجود که مرزهای اصلی آن در بین قرون ۱۲ تا ۱۴ شکل گرفته وابسته نباشد. فقه اقلیت به دو نوع اصلی فقه وسطیه و فقه سلفیه تقسیم میشود. فقه وسطیه توسط مفتی جهانی، یوسف القرضاوی شکل گرفته است در حالی که فقه سلفیه به سیستم مذهبی در عربستان سعودی بر میگردد. به نظر میآید فقه وسطیه قابلیت بیشتری برای مسلمانان غربی در جوامع غربی دارد چرا که مسلمانان را تشویق میکند که شهروند فعال باشند و در سیاستها و روندهای انتخاباتی شرکت کنند.
اگرچه شرایط موجود در جهان به ویژه قدرتیابی احزاب و گروههای راست افراطی در غرب و همچنین تهدید تروریسم نگرانیها را درباره آینده رابطه مسلمانان و غیر مسلمانان در غرب افزایش میدهد بسیاری از پیشرفتهای شکل گرفته در روابط و مفاهیم میتواند به ارتباط و تبادل عقاید سودمند در بین این دو گروه منجر شود.