عربستان سعودی علیه اسلام سیاسی
شاهزاده عربستان تلاش می کند وهابیت را اصلاح کند و اخوان المسلمین را ایزوله کند.
چگونه میتوان قوانین الهی را باطل کرد؟ چطور میتوان چیزی را که تاکنون گفته میشد قانونِ خداوند است تغییر داد؟ این پرسشهایی است که محمدبنسلمان در زمانی که محدودیتهای اجتماعی را کاهش میدهد با آن روبهروست؟ او عامل تمام محدودیتها را ایران میداند و میگوید عربستان سعودی از سال 1979 (سال انقلاب 1357 در ایران) مسیر دیگری در پیش گرفت. در آن سال سنّیهای افراطی به مسجد جامع مکه یورش بردند.
پیش از آن عربستان سعودی کنسرت و سینما داشت، بعد از سال 1979 پادشاهان سعودی که خودشان را نگهبان و متولی دو مسجد مقدس میدانستند تصمیم گرفتند دشمنان خود را، اعم از شیعه و سنّی از سرزمینهای مقدس اسلامی بیرون کنند.
او میگوید بیشتر قوانینی که اکنون معرفی میشوند ملحدانه و بدیع نیستند، بلکه بازگشت به گذشتۀ عادی خودمان است. اسلام دین معتدلی است و متاسفانه افراط گرایی این دین را از ما ربوده است.
مقامات مذهبی عربستان سعودی پس از سال 1979، قوانین سختی را در سراسر قلمرو پادشاهیشان اعمال کردند، با ظهور جهاد جهانی، قوانین سعودی در تلاش بود از نفوذ گروههای افراطی مثل القاعده، طالبان و داعش جلوگیری کند، زیرا اعمال و تفکر مذهبی آنها بسیار شبیه به روحانیون سعودی بود به جز در زمان و مکانی که میبایست به خشونت سیاسی دست میزدند.
مقامات سعودی چگونه میتوانستند بین وهابیگرایی و جهادگرایی فاصله بیندازند؟ آنها انکار کردند که چیزی به نام وهابیگری وجود دارند و گفتند اقدامات و قوانین آنها همان اسلام ساده است که اسلاف آنها یعنی نسل پیامبر و یارانش به آن عمل میکردند (بنابراین سلفیگری را پذیرفتند). به علاوه آموزههای سلفیها میگوید سلفیگری واقعی خاموش و غیرسیاسی است و از دستورات حاکم پیروی میکند. بنابراین اگر سلفیها شورش کنند تحت آموزههای اخوانالمسلمین قرار گرفتهاند. اخوانالمسلمین در سال 1928 میلادی در طی مخالف با قوانین بریتانیایی در مصر تشکیل شد و بعد در سراسر جهان عرب الهامبخش اسلامِ سیاسی شد.
امروز محمدبن زاید ابوظبی، قدرت اصلی در امارات متحدۀ عربی، اخوانالمسلمین را یک تهدید میداند و بسیاری از فعالان سیاسی را دستگیر کرده است. در مقابل، در قطر شیخ تمیم بن حامد از حامیان اخوانالمسلمین است. محمدبنسلمان اکنون ایران، داعش و اخوانالمسلمین را مثلث شرارت مینامند و در تلاش است بین جهان عرب (از جمله سلفیهای آرام و غیرسیاسی) و این سه نیرو مرزبندی ایجاد کند. یکی از روزنامهنگاران عرب که به آمریکا تبعید شده است میگوید: «تحلیل محمدبنسلمان احمقانه است، او اخوانالمسلمین را با داعش یکی میداند در حالی که داعش به دنبال خلافت از طریق اعمال خشونت است و اخوانالمسلمین به دنبال خلافت از طریق دموکراسی آرام.»
اصرار عربستان سعودی بر «اسلام معتدل» ممکن است یک مزیت متناقض داشته باشد؛ بسیاری از شیعیان امیدوارند این خط مشی باعث شود از حجم رفتارهای ضدشیعۀ روحانیون وهابی کاسته شود. شیعیان اطراف خلیج فارس جمعیت اقلیت را تشکیل میدهند و بیشترِ نگرانی آنها بابت رخ دادن فاجعۀ اقتصادی است، نه تجزیهطلبی و دخالت کشورهای منطقه.
شعیعان احساس میکنند شورای همکاری خلیج فارس، با روشهای مختلف میان آنها تبعیض قائل میشود و اغلب حق آنها به خاطر «دیگری» زیر پا گذاشته میشود. در سال 2011، در طول بهار عربی، بسیاری از شیعیان به خیابانها آمدند و دست به اعتراض زدند. بیشترین ناآرامیها در بحرین آغاز شد کشوری که حاکمان سنّی دارد و اکثریت جمعیت از جمله معترضان شیعه هستند.
در عربستان سعودی نیز اعتراضاتی آغاز شد و تا سال 2016 با سرکوبهای شدید و خونریزی خاموش شد. امروز در عربستان سعودی شاهزاده محمد بن سلمان به دنبال تمایز میان شعیان و ایران است، اما خشم عمیقی در میان برخی از مردم وجود دارد. یکی از فعالان شیعه در عربستان سعودی میگوید: «افرادی که سلاح داشتند مجرم بودند، اما حکومت عربستان جرمش بیشتر از آنها بود.»