جایگاه و اهمیت دین رو به فزونی است و مطالعۀ دربارۀ آن به ما کمک میکند تا خود را بهتر بشناسیم، حتّی اگر بیاعتقاد باشیم. تعالیم دینی چه سودی به حال ما دارد؟ گاردین در تحلیلی به اهمیت تعالیم دینی در مدارس پرداخته و خواستار آن شده که در زیرمجموعه دروس تعالیم دینی، اومانیسم نیز آموزش داده شود. چرایی این پیشنهاد متفاوت را در تحلیل زیر بخوانید!
همانطور که خانم جامعهشناس لیندا وودهد میگوید، واژۀ دین یک «انگ زهرآگین» است. این واژه در اذهان عموم تصویر خشونت، مردسالاری و خردگریزی را تداعی میکند. با وجوداین، مطالعات دینی همچنان درس خوشنمرهای در میان دروس دیگر است، البته شاید هم به خاطر آسان بودن آن باشد. نظرسنجیای که بهتازگی صورت گرفته نشان میدهد که مردم بریتانیا معتقدند اهمیت آموزشهای دینی چیزی تقریباً همسنگ اهمیت درس لاتین است که عموم مردم بهغلط هیچ ارزشی برای آن قائل نیستند. «انجمن ملّی مدرّسان تعالیم دینی» برای جذب تعداد بیشتری از معلّمان، فراخوان داده است.
کاملاً حق با انجمن است: تعالیم دینی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. این درس دستکم میتواند نوعی مردمشناسی را به ما بیاموزد و ما را با آداب و رسوم و اعتقادات فرهنگهای مختلف دینی آشنا سازد. این که بدانیم مسلمانان و یهودیان گوشت خوک نمیخورند، یا هندوها گاو را موجود مقدّسی میدانند صرفاً جزئی از تعلیمات مدنی است. یاد گرفتن چنین مسائلی تنها جنبۀ دینی ندارد، حتّی اگر طبق قرارداد جزئی از دروس دینی باشند. این قسم مطالب را میتوان تحت عنوان جغرافیا یا تاریخ نیز گنجاند؛ دروسی که باورها و عملکردهای افراد مذهبی تأثیر ژرفی بر روی آن دارد. هدف اصلی درس تعالیم دینی بسیار بلندپروازانهتر از این حرفهاست.
چیزی که درس تعالیم دینی را دشوار و از دیگر دروس متمایز میسازد آن است که به اعتقاداتی میپردازد که درستیِ آنها همانند مطالب دروس دیگر نیست. مطالبی که در درس علوم تجربی آموزش داده میشود واقعیتهایی آزمودنی هستند؛ دانشآموزان میتوانند از طریق آزمایش کردن، درستیِ مطالب فیزیک، شیمی و زیست را مورد سنجش قرار دهند و برای خود اثبات کنند. در دروس تاریخ، اقتصاد و حتّی ادبیات روشهایی برای تحقیق وجود دارد که تقریباً با تصویر پذیرفتهشدۀ ما از جهان همخوانی دارد. اما هیچ آزمایشی وجود ندارد که بتوان از طریق آن تعیین کرد که آیا خدا عشق است، یا محمّد پیامبر اوست یا خیر. هیچ آزمایشی وجود ندارد که از طریق آن بتوان حقانیت اعتقاد یک اومانیست را به حقوق انسانی سنجید. اینها باورهایی هستند که اگر از دیدگاهی خصمانه به آنها نگاه کنیم، ممکن است پوچ و نامعقول به نظر برسد و هر جا که میبینیم چنین باورهایی رونق دارد، به خاطر آن نیست که در مدارس تعلیم داده میشود، بلکه بدان خاطر است که در قالب فرهنگ و عادات و آداب از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. این قلب است که میتواند حقانیت چنین گزارههایی را بسنجد. معنای این مسائل شخصی است و در گذر عمر انسان تقویت پیدا میکند.
کاری که درس تعالیم دینی میتواند انجام دهد و هیچ درس دیگری از عهدۀ آن برنمیآید آن است که میتواند به انسان کمک کند تا دربارۀ این نحو استدلال اخلاقی به اندیشه بپردازد. درس اخلاق و حتّی تا حدودی درس فلسفه را نمیتوان صرفاً در کلاسدرس آموزش داد. یک مدرسۀ خوب، مدرسهای است که مطالب اخلاقی (فضیلتهایی مثل بردباری، رواداری و احترام) را در هر درس و همچنین در خارج از کلاسدرس تدریس میکند. دانشآموزان با تمرین کردن اینها را میآموزند. اگر این موضوعات را در چارچوب کلاسهای خاصّی (چه به اسم اخلاق، فلسفه یا تعالیم دینی) بگنجانیم، از اهمیتشان کاسته خواهد شد. تعالیم دینی یعنی مطالعۀ این که ارزشها چگونه در فرهنگ ریشه میدوانند و خود را نشان میدهند. امروز برای اکثر جوانان این اتفاق در قالب نوعی اومانیسم عاری از تعصّب و آزاداندیشانه محقّق میشود. لذا اومانیسم نیز باید یکی از دروسی باشد که زیرمجموعۀ تعالیم دینی تدریس میشود. درس تعالیم دینی ابزار مهمّی است برای شناخت خودمان و مقصدی که به سوی آن حرکت میکنیم