در پاسخ به این دوست عزیز كه در واقع اولين پاسخ ما در سال جاري نيز ميباشد نكاتي را به اختصار هر چه تمامتر به اطلاع ميرسانيم.
1. در پرسش و پاسخهاي گذشته چندين نوبت در رابطه با هدف و غايت دين و دينداري صحبت كردهايم كه نيازي به تكرار همه آنها در اينجا نيست و فقط از باب اشاره عرض ميكنيم كه:
چيست دين بـرخاستن از روي خاك تـا كه آگه گردد از خود جان پاك
2. راستي و درستي و عدالتورزي نه غايات و بلكه از نشانهها و اوصاف دينداري است و انواع عبادات مثل نماز و روزه و غيره نيز ابزار دستيابي به اين صفات و فضائل ميباشند. بنابراين، همه اين امور لازمه، پيش نياز و ممّد وصول و حصول به غايت اصلي دين كه «معرفه الله»و بازگشت به سوي خداست ميباشند.
3. ابتدا در جوامع غربي و بعدها هم – به نفع آنها – در جوامع شرقي بعضي از افراد طرفدار اخلاق سكولار و يا به تعبيري مدرن بودهاند و به زعم خويش دين را از اخلاق جدا ساخته و يا خواستهاند. اما اصلاً چنين نيست كه حتي در مغرب زمين نيز همگان در زمره طرفداران اخلاق عرفي و منسلخ از وحي بوده باشند و كار دنيا را يكسره از كار دين و عقبي منقطع و منفك بدانند. به عبارت ديگر، حتي در غرب نيز فلاسفه، متكلمين، فرهيختگان و مؤمنين معتقد و پايبند به اخلاق ديني كم نبوده و نيستند.
4. راقم اين سطور با حدود نيم قرن آشنائي نزديك با غرب و مسافرتهاي متعدد به تقريباً تمام كشورهاي غربي و ايراد سخنراني در خيلي از مراكز علمي و دانشگاهي آنها و حتي اقامتهاي كوتاه و بلندمدت در خيلي از آن كشورها هرگز نديده و بلكه حتي نشنيدهام كه كشوري، ولو به وسعت و گستردگي و پيشرفت آمريكا، در سايه رشد و تعالي و ترقي علم و تكنولوژي همه مسائل و مشكلات روحي – رواني انسانها حلشده و همه گرههاي حيات فردي و اجتماعي افراد جامعه گشوده شده باشد و بعيد هم ميداند كه كسي كه از علم و حكمت و داوري و انصاف بهرهاي داشته باشد هرگز چنين ادعايي كند. هر چند كه به هر حال:
متـاع كفر و دين بـي مشتري نـيست گروهي ايـن گروهي آن پـسندنـد
5. نكته ديگر اينكه بسياري از دينگريزي و بلكه دينستيزي افراد و جوامع در اثر برخورد فرهيختگان و روشنفكران آن جوامع با جنبههاي زشت و غيرعقلاني و حتي غيرانساني برخي از شيوههاي دينداري و دينورزي افراد جاهل و متعصّب و متصلب و برداشتهاي تند و خشن و افراطي و نوعاً متبحرانه و استبدادي از گوهر پاك و آسماني دين بوده است. به عبارت ديگر:
اسـلام بـه ذات خـود نـدارد عيبـي هر عيب كه هست از مسلماني ما است
6. بيگفتگو بايد تصديق كرد كه امروزه جوامعي مثل؛ اين و سوئيس و كشورهاي اسكانديناوي و بعضي ديگر از كشورهاي اروپائي زندگي مادي و رفاه و آسايش و معيشت و آرامش مردم خود را چنان تامين و تنظيم كردهاند كه ما تا وضع جوامع خود را بدان درجه از پيشرفت و برخورداري و كمال نسبي نرساندهايم بهتر است سكوت اختيار كنيم و مردم را يكسره به «وعده فرداي زاهد» نخوانيم كه از قديم گفتهاند. «الدنيا مزرعه الاخره»
7. از آن طرف هم، بنده حين احترام براي نظر اين سؤالكننده عزيز نميتوانم با اينكه فرمودهاند «آنها موفقتر» بودهاند به صورت يك امر كلي و همه جانبه موافق بوده باشم و فكر ميكنم اموري چون ستشدن بنيانهاي خانواده و بيبندوباري جنسي، مصرفگرائي افراطي و تخريب منابع طبيعي، علمگرائي افراطي تا حد سانيتيسم و علمپرستي، نسبيكردن امر دين و ابتناء كليساي شيطان و شيطانپرستي (Satanism)، سوء استفاده از مفاهيم مقدسي همچون آزادي و دموكراسي، دستاندازي به منابع كشورهاي فقير و جهان سوم و آفريقائي به بهانه تجارت آزاد، تجارت بردهسازي افراد ملل عقب افتاده به بهانه تامين نيروي كار ارزان قيمت و بالاخره تبليغ و ترويج ماديگري و اباحيگري انساني به بهانه نفي تعصبات ديني، همه، به قول كنراد لورنتس در زمره «هشت گناه بزرگ انسان متمدن» (ترجمه دكتر محمود بهزاد، انتشارات زمان، 1340) هستند.
8. سرانجام اينكه تنها وسيله نجات از چاه تن و خروج از زندان جهان و برخورداري از نعمتهاي عالم جان، دين است و لذا اين حرفها هم براي كساني است كه در طلب آن چيزها هستند، چه گفتهاند:
تـو هـاي و هـوي مستان را چه داني غـريـو مـي پـرستـان را چـه دانـي
بـه غيـر از عيش تـن عيشي نـكردي نـعـيـم عـالـم جـان را چـه دانـي
عبدالرحیم گواهی
02/12/1394
13/رجب/1436